Abstract:
معنویت گمشده و خواسته انسانها در پهنه گیتی است و زمان و مکان نمی شناسد. در نگاه مادی و اومانیستی علاوه بر اینکه
معنویت الزاما منشا غیرمادی و قدسی ندارد. بلکه نگاه حداقلی به معنویت وجود دارد. برخی متفکران غربی مادی گرا معنویت
را امری ظاهری فرض می کنند و تنها چیزی که از آن فهم می کنند احساسات ملموسی مانند امید» آرامش و نشاط است. این
افراد اگر هم سخنی از دین و معنویت به بیان می آورند آن را ابزاری برای آرامش انسان ها تلقی می کنند. با توجه به مبانی
اعتقادی اسلامی چنین تعریفی کامل نیست؛ زیرا معنویت اصالتا مطلوب است نه اینکه ابزاری برای آرامش و نشاط انسان باشد
و معنویت به بعد انسانی انسان مربوط است و تعالی حقیقی انسان» تنها در سایه آن محقق می شود. بنابراین در نگاه اسلامی
معنویت جایگاه وسیع تر و گسترده تری دارد. بر اساس یافته های این پژوهش سلامت معنوی در اسلام سه مولفه اصلی دارد و
تنها با وجود جمیع این موّلفه هاست که انسان به سلامت معنوی می رسد: الف) نگرش توحیدی به هستی ب) عبادت خداوند
پ) کنش توحیدی (تنظیم رفتارها براساس معیارهای الهی). در این نوشتار از طریق کتابخانهای گردآوری اطلاعات انجام شده و
به شیوة توصیفی تحلیلی پردازش صورت گرفته است. تمامی ارجاعات منبعی و سندی بهگونة درونمتنی (ای پی ای / APA)
است.
Machine summary:
در دنیـایی کـه فقـر و تنگدسـتی، جنـگ و خونریزی، فساد و تباهی هر روز رو به افزایش است و سیر صعودی می پیماید، به نظر می رسـد چیـزی جـز پشـتوانه معنـوی، مثبت و نیک اندیشی و جز تغییر و تحول درونی نمی تواند بشر را از این همه نابسامانی، از هـم گسـیختگی و از هـم پاشـیدگی روانی نجات دهد و می توان گفت که متکی بودن به منبع غایی و متعالی و ایمان به خدا کلیـد نجـات بشـریت اسـت فرانکـل (١٩٠٥ـ١٩٩٧) معتقد بود «معناجویی» اساسی ترین انگیزه ی انسان در زندگی است .
٢. تبیین و بررسی دیدگاه های مختلف دربارة معنویت برای کامل تر شدن مبحث مفهوم شناسی و برای اینکه درک درستی از معنویت داشته باشیم ، به برخی از آراء و نظریـات دربـارة معنویت اشاره میکنیم : الف ) امام خمینی، معتقد است معنویت مجموعه صفات و اعمالی است که شور و جاذبه قوی و شدید و در عین حـال منطقـی و صحیح را در انسان به وجود می آورد تا او را در سیر به سوی خدای یگانه و محبـوب عـالم بـه طـور اعجـاب آوری پـیش ببـرد (موسوی خمینی، ١٣٧٩، ج ١٦، ص ٧) ب ) علامه طباطبایی اساس سیر باطنی و حیات معنوی را پذیرش اصالتِ عالمِ معنا می داند؛ عالمی که شامل کمـالات بـاطنی و مقامات معنوی به عنوان واقعیت های حقیقی بیرون از واقعیت طبیعـت و جهـان مـاده اسـت (مصـباح ، ١٣٨٩،ص ٢٨؛ مصـباح ، ١٣٩٣، ص ٣٨) پ ) استاد مطهری معنویت را نوعی احساس و گرایش ذاتی انسان نسبت به امور غیرمادی ماننـد علـم و دانـایی، خیـر اخلاقـی، جمال و زیبایی، تقدس و پرستش می داند که وجه تمایز انسان و موجودات دیگر میباشد (مطهری، ١٣٧٢، ص ٢٠).
این نقـص بزرگی است که معنویت را برای آسایش و آرامش مادی و دنیوی طلب می کنند؛ در حالی که بر اسـاس انسـان شناسـی ادیـان الهی و از جمله اسلام ، حقیقت انسان ، روح متعالی اوست و سلامت حقیقی او نیز مربوط به بعد معنوی انسـان اسـت و سـلامت دیگر ابعاد باید به عنوان مقدمه ای برای آن لحاظ شود، نه بر عکس .