Abstract:
بازی در پلان امنیتی تجویزی آمریکا در منطقه و عدم مشروعیت ذاتی باعث شده است تا رژیم اشغالگر قدس در دو دهه گذشته، دکترین دفاعی خود را از انباشت و توازن قدرت، به دکترین منفعلانه توازن تهدید تغییر دهد. یکی از مصادیق این دکترین، تقلید از راهبرد دفاع پیرامونی ج. ا. ایران در لبنان و سوریه، در تقرب ژئوپلیتیک ایران در کشورهای آذربایجان و اقلیم کردستان عراق است. نظر به اهمیت این موضوع، مطالعه حاضر با استخدام قالب نظری مجموعه امنیت منطقهای و اتخاذ رویکردی ترکیبی-تلفیقی و نوآورانه، ماهیت این راهبرد را در تناظر با ج. ا. ایران بررسی کند. نتایج حاصل از تحلیل عاملی اکتشافی، تحلیل ماتریس اثرات متقاطع و تحلیل ماتریس اثرات متوازن از طریق استخدام نظرات نخبگانی، نشان داد که راهبرد دفاع پیرامونی طرفین، در چهار مولفه متناظر هستیشناسی جامعهشناسی، روششناسی و منابع و 14 متغیر گوناگون ذیل این محورها، با هم تفاوت بنیادین دارند که باعث شده است راهبرد دفاع پیرامونی رژیم غاصب، در مقایسه با راهبرد ایران، کارایی لازم را نداشته و با چالشهای ماهوی و تکنیکی فراوانی مواجه باشد. همچنین، این یافتهها نشان داد که این متغیرها در دستههای گوناگون راهبردی، حیاتی، هدف، ریسک، تنظیمگر، اهرمی و محیطی، دستهبندی میشوند. بر اساس یافتههای تحقیق، با تاکید بر مولفههای قدرت نرم نظام و مبانی مذهبی انقلابی، پیش برندهترین سناریو با بیشترین عوامل کلیدی مطلوب، برای ارتقاء راهبرد ایران و مقابله با راهبرد رژیم صهیونیستی ارائه شده است.
Paying in the prescribed security plan of United States and inherent illegitimacy has forced the Zionist regime to change his defensive doctrine in the last two decades from accumulation of power and balance of power to the passive balance of threat .Among the samples of this passive doctrine has been imitating the peripheral defense strategy of the Islamic republic of Iran in Lebanon and Syria to be implemented in Azerbaijan and Iraqi Kurdistan region. Due to the importance of this issue, the current research has employed the regional security complex theory to analyze these to strategies comparatively through exploratory factor analysis, matrix of crossed impacts and using experts view. It was found that the two strategy are different in four dimensions of ontology, sociology, methodology, and resources which entail 14 different variables. It was also found that these variable are placed into different categories of strategic, target, risk, leverage and environmental variables which resulted in inherent difference between the strategies in favor of Iran. An ideal scenario based on the components of soft power is presented.