Abstract:
در پژوهش حاضر ویژگیهای انواع ساخت چپنشانی در زبان فارسی معرّفی و بررسی میشود. در ساخت چپنشانی، سازهای از جمله بهجای قرارگرفتن در جایگاه اصلی خود، در آغاز بند واقع میشود و جای آن را عنصری جایگزین اشغال میکند. این مطالعه که برمبنای معیارهای معرّفیشده توسط چینکوئه (1990) و وستبری (2016) برای تشخیص و تعیین انواع ساخت چپنشانی صورت میپذیرد، نشان میدهد که زبان فارسی دارای دو نوع ساخت چپنشانی منفصل و واژهبستی است. برای اثبات وجود این دو نوع چپنشانی در زبان فارسی، در این پژوهش، تفاوت ساختاری چپنشانی منفصل و واژهبستی از دو جنبۀ میزان ارتباط نحوی عنصر چپنشان و بند مربوطه و محدودیتهای توزیعی حاکم بر این ساختها مطالعه میشود. این بررسی نشان میدهد که در ساخت چپنشانی منفصل نسبتبه ساخت چپنشانی واژهبستی در زبان فارسی، بین سازۀ آغازین و ادامۀ بند ارتباط نحوی کمتری برقرار است؛ درمقابل، بر ساخت چپنشانی منفصل در مقایسه با ساخت چپنشانی واژهبستی محدودیتهای توزیعی بیشتری حاکم است.
The present study introduces and examines the characteristics of different types of Left Dislocation constructions in Persian language. Left Dislocation (LD) is a construction in which an element instead of being in its original position of sentence is located at the beginning of the clause and a resumptive element takes its canonical place. This study, which is based on the criteria introduced by Cinque (1990) and Westbury (2016) to identify and determine the types of LD, shows that the Persian language has two types of such construction: Hanging Topic Left Dislocation (HTLD) and Clitic Left Dislocation (CLLD). In order to prove the existence of these two types of LD in Persian language, this research studies the structural differences of these two constructions from two aspects: syntactic connectivity and distributional constraints governing them. This study shows that in Persian there are more distributional constraints on HTDL than CLLD. On the other hand, there is less syntactic connectivity between the initial element and the continuation of the clause in HTLD compared with CLLD
Machine summary:
این مطالعه که برمبنای معیارهای معرّفیشده توسط چینکوئه (1990) و وستبری (2016) برای تشخیص و تعیین انواع ساخت چپنشانی صورت میپذیرد، نشان میدهد که زبان فارسی دارای دو نوع ساخت چپنشانی منفصل و واژهبستی است.
برای اثبات وجود این دو نوع چپنشانی در زبان فارسی، در این پژوهش، تفاوت ساختاری چپنشانی منفصل و واژهبستی از دو جنبۀ میزان ارتباط نحوی عنصر چپنشان و بند مربوطه و محدودیتهای توزیعی حاکم بر این ساختها مطالعه میشود.
این بررسی نشان میدهد که در ساخت چپنشانی منفصل نسبتبه ساخت چپنشانی واژهبستی در زبان فارسی، بین سازۀ آغازین و ادامۀ بند ارتباط نحوی کمتری برقرار است؛ درمقابل، بر ساخت چپنشانی منفصل در مقایسه با ساخت چپنشانی واژهبستی محدودیتهای توزیعی بیشتری حاکم است.
همچنین، در ساخت چپنشانی تقابلی در زبانهایی مانند زبان هلندی، سازۀ آغازین با جایگاه اصلی خود در بند ارتباط قوی نحوی دارد؛ به این معنا که بین این دو جایگاه تطابق حالت وجود دارد و سازۀ آغازین ازطریق بازسازی در صورت منطقی تعبیر میشود.
این درحالی است که در ساخت چپنشانی واژهبستی بهعلت وجود ارتباط نحوی قوی بین سازۀ چپنشان و ادامۀ بند نمیتوان از یک ضمیر منفصل بهجای عنصر جایگزین استفاده کرد.
بنابراین، ازمنظر اصل C مرجعگزینی نیز میتوان وجود ارتباط نحوی قویتر سازۀ چپنشان و ادامۀ بند را در ساخت چپنشانی واژهبستی در مقایسه با چپنشانی منفصل نشان داد.
همانطور که مشاهده شد، در ساخت چپنشانی منفصل در زبان فارسی بین سازۀ چپنشان و عنصر جایگزین ارتباط نحوی به قوتی وجود ندارد که در ساخت چپنشانی واژهبستی برقرار است.