Abstract:
سلامت روان، افزون بر فقدان اختلالات روان، زیست مثمر در محیط اجتماعی را دربر میگیرد و یکی از ابعاد مهم سلامت در معنای کلی آن است. حق بر سلامت روان با همراهی دولتها به منصۀ بروز و ظهور میرسد و مداخلۀ دولتها نیز به جهت برخورداری از منابع و امکاناتی است که راه دستیابی به این حق را هموار میسازد. ناکارآمدی قوای قانونگذار و مجری در ایجاد منابع و امکانات و رفع موانع موجود، وظیفۀ دادخواهی از حقوق پایمالشدۀ افراد– بهخصوص بیماران روان- را به دوش دستگاه قضا میگذارد. پرسش این پژوهش بر میزان و چگونگی حمایت دستگاه قضا از حق بر سلامت روان افراد استوار است که با بررسی وضعیت بیماران روان در برخورداری از آزادی برابر با دیگران، درمان و ارتقای آن با جستجو در آرای دادگاه اروپایی حقوق بشر، دیوان عالی ایالات متحدۀ امریکا و دادگاه سلامت روان بریتانیا انجام میشود. ورود دادگاه اروپایی و دیوان عالی به پروندههای این حوزه از باب صلاحیت کلی و در راستای تحقق حق بر دادرسی منصفانه است. در مقابل، دادگاه سلامت روان بریتانیا که مولود قانون سلامت روان این کشور است، بهعنوان نهادی مستقل در راستای حمایت از حق بر سلامت روان گام برمیدارد و راهحلهای نوینی را پیش روی بیماران روان قرار میدهد.
Mental health includes the absence of mental disorders on the one hand and productive life in the social environment on the other hand, and it is one of the important aspects of health in its general meaning. The right to mental health is realized with the cooperation of governments, and its intervention to privilege the resources and facilities that pave the way to achieve this right. The inefficiency of the legislative and executive powers in creating resources and facilities and removing the existing obstacles puts the duty of suing for violated rights of people - especially mental patients - on the board of the judicial system. The question of this research is how the judicial system supports the right to the mental health of people, which is based on examining the situation of mental patients in enjoying equal freedom with others, treatment, and promotion by searching the judgments of the European Court of Human Rights, the Supreme Court of the United States It is done by the United States and the British Mental Health tribunal. The entry of the European Court and the Supreme Court into the cases of this field is due to general jurisdiction and in line with the realization of the right to a fair trial. These two courts have done solve mental patients’ problems properly. In contrast, the British Mental Health Tribunal, which is the birth of this country's mental health law, as an independent institution, takes steps to protect the right to mental health and provides new solutions for mental patients.
Machine summary:
پرسش اين پژوهش بر ميزان و چگونگي حمايت دستگاه قضا از حق بر سـلامت روان افـراد اسـتوار اسـت کـه بـا بررسـي وضعيت بيماران روان در برخورداري از آزادي برابر با ديگران ، درمان و ارتقـاي آن با جستجو در آراي دادگاه اروپايي حقوق بشر، ديوان عالي ايالات متحدة امريکـا و دادگاه سلامت روان بريتانيا انجام ميشود.
3. Convention on the Rights of Persons with Disabilities خواهان با تکيه بر يکسان انگاري وجود اختلال - بدون سنجش شـدت و درجـۀ آن - بـا نيـاز بـه درمـان و بستري، طرح دعوي در دادگاه اروپايي حقوق بشر را آغاز و محروميـت از آزادي را علـيرغـم مـواد کنوانسـيون 1 حمايت از معلولين و عدم توسل به حداقل محدوديت هاي جايگزين ، موجبي بر نقض حقوق خود برابـر مـادة ٣ و بند ١ مادة ٢٥ کنوانسيون اعلام داشت .
فهم اين مطلب دقيقا نقطۀ سلب آزادي به بهاي امنيت را روشن ميکند؛ اما به طور کلـي به نظر مي رسد پرونده هاي بستري اجباري با غلبۀ حمايت از امنيت جامعه و جلوگيري از آسيب به ديگران مطرح مي شود و آزادي فرد و درمان او اولويت دوم دادگاه اروپايي حقوق بشر است .
نگاه دادگاه اروپايي حقوق بشر بـه حـق بـر درمـان و لـزوم آن از دريچـۀ کنوانسيون و انطباق با قوانين داخلي کشورها با کاستي روبه رو است و نمي توان با خلأ اين چنيني از احقاق مستمر سلامت روان افراد اطمينان داشت .