Abstract:
نظریه اخلاقی «قرب الهی» یکی از مکاتب اخلاقی واقع گراست که توسط علامه مصباح یزدی مطرح شده است. ایشان معتقد است: معیار ارزش در نظام اخلاقی اسلام قرب الهی است. یکی از سوالاتی که در این نظریه مطرح است رابطه قرب الهی به مثابه معیار ارزش در این مکتب با دیگر معیارهای ارزش است. «لذت» هرچند معیار اصلی ارزش گذاری برای موضوع علم اخلاق، یعنی رفتارهای اختیاری و صفات اکتسابی نیست، اما با توجه به وجود انواع گوناگونان آن در زندگی انسان، جای این سوال باقی است که جایگاه لذت در نظریه قرب الهی چیست؟ به عبارت دیگر، آیا می توان یکی از لوازم مراتب قرب الهی را لذت دانست؟ این تحقیق درصدد است تا با روش «تحلیل» و بازشناسی مفهوم «لذت» به جایگاه آن در نظریه اخلاقی «قرب الهی» پی ببرد. «لذت» در لغت به معنای خوشی و ضد الم و در اصطلاح لذت گرایی دارای دو قسم «لذت محصل» و «لذت منفی» یا «دفع الم» است. با نگاه فلسفی، اصل لذت به معنای ادراک چیزی است که با نفس انسان ملایم است. با بررسی دقیق تر تعابیر و نوشته های علامه مصباح یزدی مشخص می گردد ایشان تقریری از لذت خواهی را می پذیرد و لذتی را که در پی قرب الهی می آید، از بالاترین انواع لذت می داند.
The moral theory of "Nearness to God" is a realist moral school proposed by Allamah Misbah Yazdi. He believes that the standard of value in the moral system of Islam is nearness to God. One of the questions raised in this theory is the relationship between nearness to God as a value standard in this school and other value standards. Although "pleasure" is not the main evaluation criterion for ethics, i.e. voluntary actions and acquired traits, given the various types of pleasure in human life, one might wonder about the role of pleasure in the theory of nearness to God. In other words, is it possible to consider pleasure as one of the requirements of nearness to God? Using analytical method and through investigating the concept of pleasure, this research tries to find out its position in the moral theory of "nearness to God". The literal meaning of pleasure is happiness and not having any pain. In the terminology of hedonism, pleasure is of two types: "produced pleasure" and "negative pleasure" or "elimination of pain". From a philosophical point of view, pleasure means realizing something that is suitable for the human soul. A closer examination of Allamah Misbah Yazdi's interpretations and writings reveals that he regards the pleasure resulting from nearness to God as one of the best types of pleasure.
Machine summary:
«لذت» هرچند معيار اصلي ارزشگذاري براي موضوع علم اخلاق، يعني رفتارهاي اختياري و صفات اکتسابي نيست، اما با توجه به وجود انواع گوناگونان آن در زندگي انسان، جاي اين سؤال باقي است که جايگاه لذت در نظريه قرب الهي چيست؟ به عبارت ديگر، آيا ميتوان يکي از لوازم مراتب قرب الهي را لذت دانست؟ اين تحقيق درصدد است تا با روش «تحليل» و بازشناسي مفهوم «لذت» به جايگاه آن در نظريه اخلاقي «قرب الهي» پي ببرد.
اثبات واقعگرايي از حوصله اين نوشتار خارج است؛ اما تنها يک مسئله را بايد در اينجا تذکر دهيم و آن اينکه هر دو مکتبي که در اين مقاله بررسي ميگردند از مکاتب واقعگرا هستند و هر دو مکتب گزارههاي ارزشي و اخلاقي را صرفاً بيانگر احساس و دستور و قرارداد نميدانند، هرچند در يک مسئله اساسي با يکديگر اختلافنظر دارند و آن اين است که آن هدف و نقطهاي که داراي ارزش ذاتي است، يعني معيار ارزش است و صدق و کذب گزارههاي اخلاقي در نسبت با آن معين ميشود (فرانکنا، 1376، ص 177) و واقعي نيز هست، آيا يک امر طبيعي مانند لذت است يا يک امر ماوراي طبيعي مانند قرب الهي؟ يکي از سؤالاتي که به فهم بهتر مرزبندي و وجه انفکاک اين مکاتب از يکديگر کمک ميکند، نظر آنها درباره معيارهاي ارزش ديگر مکاتب است.
4. مکتب اخلاقي «لذتگرايي» مکتب «لذتگرايي» يا «Hedonism» يکي از مکاتب اخلاق طبيعي است؛ به اين معنا که آنچه داراي ارزش ذاتي است، يک امر طبيعي است (مصباح يزدي، 1393، ص 31).