Abstract:
دراین پژوهش ابتدا به معرفی مهدی آذر یزدی و موفقیت او در نگارش کتابهای «قصههای خوب برای بچههای خوب» و «قصههای تازه از آثار کهن» وبه شرح هر یکی از آثار و داستانهای موجود درکتابهای وی پرداخته شده است. بازنویسیهای آذریزدی به خاطر دوری از ابتذال وبیهودگی وتنوع قصهها وهمچنین پیام دار بودن قصهها ودر کنار تنوع قصهها تنوع مخاطبان هم وجود داردکه از کودک تا نوجوان و بزرگسال، پدر ومادرومعلمها نیز از قصههای او استفاده میکنند در واقع بازنویسیهای آذریزدی برای نسل جدید بسیار آموزنده ومفید بودوزمینههای اخلاقی وتربیتی بیشترین رویکرد را در درون مایههای اورا شکل میدهد ودر پایان ساختار داستانها با محوریت عناصر داستانی (درون مایه، طرح داستان، شخصیت، زاویه دید ولحن داستان) مورد بررسی قرار گرفت وهرکدام از بازنویسیها نسبت به ماخذاصلی داستان مورد بررسی قرار دادیم آنچه آذریزدی به رشته نگارش درآورد با پشتوانه متون کهن به قدری دارای ظرفیت است که حتی میتوان کتابهای او را در بخشهایی از کتابهای درسی ردههای سنی نوجوانان گنجاند. از سالهای پیش از انقلاب تاکنون بازنویسیهای او به عنوان موفقترین نمونه در این حوزه شناخته میشود. تسلط این نویسنده بر ادبیات کهن و بزرگترین قالبهای روایی مناسب برای بازنویسی حکایتهای منظوم و منثور از جمله دلایل موفقیت آثار اوست. و در مجموع آذریزدی به موارد راستگویی و صداقت، مهربانی و مهرورزی و همیاری و کمک به هم نوع توجه زیادی نموده است.
Machine summary:
بازنویسیهای آذریزدی به خاطر دوری از ابتذال وبیهودگی وتنوع قصهها وهمچنین پیام دار بودن قصهها ودر کنار تنوع قصهها تنوع مخاطبان هم وجود داردکه از کودک تا نوجوان و بزرگسال، پدر ومادرومعلمها نیز از قصههای او استفاده میکنند در واقع بازنویسیهای آذریزدی برای نسل جدید بسیار آموزنده ومفید بودوزمینههای اخلاقی وتربیتی بیشترین رویکرد را در درون مایههای اورا شکل میدهد ودر پایان ساختار داستانها با محوریت عناصر داستانی (درون مایه، طرح داستان، شخصیت، زاویه دید ولحن داستان) مورد بررسی قرار گرفت وهرکدام از بازنویسیها نسبت به مأخذاصلی داستان مورد بررسی قرار دادیم آنچه آذریزدی به رشته نگارش درآورد با پشتوانه متون کهن به قدری دارای ظرفیت است که حتی میتوان کتابهای او را در بخشهایی از کتابهای درسی ردههای سنی نوجوانان گنجاند.
سبک نویسندگان در بازنویسی و انطباق متفاوت بوده، اما در بازنویسی از ادب رسمی به سه سبک مشخص میتوان اشاره نمود: الف - بازنویسی نزدیک به سبک اصلی نویسنده با اشعاری از متن اصلی مانند کار خانلری و یارشاطر در بازنویسی داستانهای شاهنامه و ایران باستان (۱۳۴۴ هجری شمسی) ب - بازنویسی به روایت آزاد داستان، با تغیرات مختصر در اصل داستان مانند کار آذر یزدی در مجموعه قصههای خوب برای بچههای خوب (از ۱۳۳۶ هجری شمسی به بعد) از سال ۱۳۴۵ به بعد توجه بازنویسان به بازنویسی و باآفرینی از ادب رسمی سیر صعودی را پیموده است و تمامی آثار معروف ادب رسمی ایران بارها بدون هیچ ضابطهای مورد بازنویسی قرار گرفته است، به طوری که در سالهای ۶۱ - ۶۵ بازنویسی بالاترین میزان نشر را نسبت به تمامی سالهای گذشته به خود اختصاص داده است.