Abstract:
نویسنده بر اساس طرح مورد نظر، رؤوس مسائل این مقاله را در دو بخش پی
میگیرد: اهداف فرهنگی و اهداف علمی.
در بخش نخست به پارهای از اهداف فرهنگی - اخلاقی همچون نیاز به
افزایش معنویت، لزوم انقلاب اخلاقی در تمامی ارکان جامعه، نیاز شدید
جامعهی اسلامی به وحدت، و این که وحدت مسألهی فرهنگی سیاسی مهمی
برای مقطع کنونی جامعهی ماست، و راهبردهایی در جهت وحدت بخشی به
جامعه، رفع تبعیض در جامعهی دینی که همگان را خداوند در آن برابر قرار
داده است، تبدیل فرهنگ عوامی به فرهنگ والا که منشأ تهاجم پذیری نیز
هست، و پالوده کردن ساحت فرهنگ دینی از موهومات و خرافاتی که از
طریق تعاملات جوامع با یکدیگر بدانها راه مییابد، و نقش علمای دین در
این جهت، و در همین راستا به پالوده نمودن هنر دینی و جهت دادن آن به
سمت اهداف والای دینی سخن به میان میآید، و به گوشههایی از جنبههای
اعجازی و پرورشی این هنر در این مقاله اشاره میشود.
نویسنده در بخش دوم به سه مسألهی پر اهمیت، در ارتباط با مسألهی نیاز
علمی جامعه، میپردازد: نخست عطف توجهی دارد به اصل موضوع تعمیم
سواد و آگاهی و ضرورت آن به ویژه در شرایط رقابتی کنونی، آنگاه به
شیوهی نوظهوری در عرصهی دانش پروری به عنوان «مدیریت دانش» اشاره
دارد، و در گام بعدی از ضرورت رویکرد به تولید علم جدید سخن به میان
میآورد، و به همین بهانه مسألهی توسعهی فناوری نرم افزاری را پیش
میکشد که چقدر میتواند در عرصهی تبلیغ دین، مفید واقع گردد. و در
خاتمهی بحث خود، هم به عنوان گلهی دردمندانه از بی التفاتیها به موضوع
ازدیاد دانش و رویکرد به پژوهش، و هم به عنوان نقدی بر مسألهی کمیت
گرایی، که تراژدی تولید علم در وضعیت کنونی جامعهی دینی ما گردیده
است، سخن میگوید و بحث را به پایان میبرد.
Machine summary:
"در بخش نخست به پارهای از اهداف فرهنگی - اخلاقی همچون نیاز به افزایش معنویت، لزوم انقلاب اخلاقی در تمامی ارکان جامعه، نیاز شدید جامعهی اسلامی به وحدت، و این که وحدت مسألهی فرهنگی سیاسی مهمی برای مقطع کنونی جامعهی ماست، و راهبردهایی در جهت وحدت بخشی به جامعه، رفع تبعیض در جامعهی دینی که همگان را خداوند در آن برابر قرار داده است، تبدیل فرهنگ عوامی به فرهنگ والا که منشأ تهاجم پذیری نیز هست، و پالوده کردن ساحت فرهنگ دینی از موهومات و خرافاتی که از طریق تعاملات جوامع با یکدیگر بدانها راه مییابد، و نقش علمای دین در این جهت، و در همین راستا به پالوده نمودن هنر دینی و جهت دادن آن به سمت اهداف والای دینی سخن به میان میآید، و به گوشههایی از جنبههای اعجازی و پرورشی این هنر در این مقاله اشاره میشود.
نقشهای نارنج و ترنج و صنوبر نیم پله با شکلهای اسلیمی گلها و گیاهان رونده و پیچنده که طاووس و بوقلمون و کبوتر و مرغان زیبای خوش الحان را در بالا و آهو، زرافه و دامهای رام و بیآزار، زیبا و خوش رفتار را در ذیل نقشهی خود جای دادهاند و از برگ و ساقه و خوشه حاشیهها را پرداختهاند و در قلب خود محرابی، طاقی یا مجمری و مشعلی که پای در این نقوش دارد و سر به آسمان برمیفرازد و در شکل هرم گونهای صعود و بالا کشیدن را به نمایش میگذارد، در فرشها و قالیچهها و سایر دستبافهای ما شرقیان مسلمان، تجلی همبستگی ماده و معنا، هنر و عرفان، ذوق و فن و تواناییهای شگرف هنرمند مسلمان است و تداعیی کننده این بیت: این همه نقش عجب بر در و دیوار وجود هر که عبرت نکند نقش بود بر دیوار با این حال میبینیم هنر قدسی نیز همچون فرهنگ والا در غربت و بی مهری به سر میبرد و بسیار به ندرت از این هنر و هنرمندان آن در رسانههای گروهی یاد میشود."