Abstract:
واژه تقیّه ازجمله واژگان بسیار مأنوس در ادبیات دینی شیعه و از مبانی مهم شناخت سیره معصومان علیهمالسلام است که از ابتدای مواجهه اسلام با دشمنان همواره مورد توجّه رهبران الهی آن بوده و هرگاه سختیها و مشکلات ناشی از این مواجهات در عرصههای فردی و اجتماعی رخ مینمود، تقیّه بهعنوان راهکاری عقلائی برای پیش بردن اهداف در عین کم کردن دشواریها مطرح میشد. در عصر حاضر نیز با توجّه به تقابلات متعدّد جریان مقاومت اسلامی به سردمداری جمهوری اسلامی ایران با استکبار جهانی و سختیهای ناشی از این مقاومت، مجدّداً عنصر تقیّه بهعنوان راهبردی اساسی مورد بحث و نظر واقع شده است؛ ما در این اثر سعی داریم با پرده برداری از ماهیّت حقیقی تقیّه و نقد مستندات برخی نگرشهای مخالف جریان مقاومت نسبت به این مفهوم راقی، ابتناء نظریّه مقاومت بر مبانی اصیل اسلامی و عدم تضادّ آن با تقیّه را تبیین و رابطه برخی راهبردهای فعلی با تقیّه در برابر دشمنان را بیان کنیم.
The term of Taqiyyah is so popular in Shia’s religious literature, and is among the major principles to further learn about the infallibles’ Sirah (life and character) which since the advent of Islam and enmities towards it has been the center of attention among divine leaders and whenever hardship and problems resulting from such confrontations at social and individual levels emerge, Taqiyyah would be the best rational solution to advance objectives. In today’s world, with respect to numerous confrontations between Islamic resistance movements and the global arrogance and also due the ensuing problems as a result of this resistance, the element of Taqiyyah is a major strategy. This article aims to – via revealing the true nature of Taqiyyah and judging documents related to views opposing resistance, expound on the accordance of the theory of resistance with major Islamic principles and their non-contradiction with Taqiyyah and explain some current strategies with Taqiayyah in face of enemies.
Machine summary:
com مقدمه هر قدر که ما سطر به سطر در میان کتابهای مربوط به سیره پیشوایان شیعه میگردیم، بیش از پیش به این باور میرسیم که زندگی مبارک ایشان سرشار از مجاهدت و مبارزه بیامان در راه خداوند متعال بوده است، همانطور که در زیارت امینالله خطاب به ایشان میخوانیم «اشهد انّک جاهدت فی الله حق جهاده» و این مبارزه تا آخر عمر ایشان نیز ادامه داشته است «حتّی دعاک الله الی جواره» (ابن قولویه، 1356؛40)، امّا در این میان از دیرباز پرسشی ذهن برخی آشنایان با ادبیّات و مفاهیم دینی را بهخود مشغول کرده بود و آن اینکه جایگاه تقیّه در میان این مبارزه کجا است و آیا وجود چنین مفهومی در میان مفاهیم دینی مغایر با سیره قطعیّه ائمّه هدایت علیهمصلواتالله مبنی بر مبارزه دائمی در راه خدا نیست؟ چگونه ممکن است که تمامی ایشان آنقدر در راه خدا مقاومت کرده باشند تا به درجه رفیع شهادت نائل شوند (صدوق، 1414ق: 98).
دوم: آنچه در این اثر ما قصد نقدش را داریم ادلّهای میباشد که در زمینه مدّعای مذکور، از سمت قائلان به آن مطرح شده و نویسنده به آن دست یافته است؛ بهتعبیر دیگر، ما آن چیزی را نقد میکنیم که به آن دسترسی داشته و در میان کلمات آقایان استناد به آن را دیدهایم؛ حال ممکن است کسی دلیل و یا دلایلی بر اینها بیافزاید که آنگاه باید دلالت آنها مجدّداً بهطور تفصیلی بررسی و مورد بحث قرار گیرد؛ پس قصد ما اثبات قصور ادلّه مذکور نسبت به مدّعای لزوم تقیّه بهمعنای سازش و تسلیم در برابر دشمن (چه بهشکل مطلق و چه در بعضی موارد) میباشد، نه بیان تفصیلی نحوه مواجهه با آنان و عمل براساس تقیّه؛ هرچند که گاهی برای هدف خود به ناچار تصویر صحیحتر و نزدیکتر به واقع را نیز ارائه دادهایم.