Abstract:
هرگاه بخواهیم نقوش هندسی اسلامی را چون یک پدیدار ببینیم، باید متوجه آن باشیم که این نقوش آن تجربهی ادراکی هستند که در آن شیء معینی مقابل خود نداریم. چنین خصیصهای تجربهی ادراکی عام است: "نقوشی که در هم میپیچند". و به این معنیست که در نقوش هندسی اسلامی ما شکل (figure) نداریم. این ما را به بحث شکل-زمینه [1] میبرد. رابطهی شکل زمینه بحث مهمی در ادراک بصری و هنر است. رابطهای که باعث میشود در میدان دید بخشی از میدان دید برای ما شکل تلقی شود و شیئی ادراکی. روابطی درونی در انیوه موجهای نور بازتابیده از محیط اطراف نیاز است تا برخی واحدی را تشکیل دهند. این همان فرایند دیدن است. در هنر بصری نیز اغلب با شکلی سر و کار داریم. در نقوش هندسی اسلامی چنین نیست، یا حداقل به آن معنا که تاکنون دیدهایم چنین نیست. آیا چنین چیزی نوعی سردرگمی نیست؟ ممکن است بپرسیم اگر هنر بنا نیست شیئی ادراکی را تحویل دهد، پس به چه کار میآید؟ آیا دستکم برای انسان امروز که وقت کافی ندارد داشتن اثری حاضر در دست ارزش بیشتری ندارد؟ نقوش هندسی اسلامی با دعوت به تامّل شناخته میشوند و باور ما این است این تامّل همان دعوت به ماندن و مشارکت در کار دیدن است. این که چگونه چنین چیزی ممکن میشود پرسش اوّلیّهی ماست. ولی پرسش اصلی و پسین ما این است که در شهرهایمان چگونه راهحلّی معادل خواهیم یافت؟ این پژوهش از لحاظ ماهیت از نوع کیفی، از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ روش پژوهش، از نوع مطالعهی موردی (case study) است. روش گردآوری اطلاعات روش کتابخانهای و مشاهده از طریق بررسی متون، اسناد، و کاربرد قوانین ادراک است. بررسی چهار نقش از نقوش هندسی اسلامی با استفاده از مولّفههای گشتالت نتایجی مبنی بر چگونگی چندلایگی این نقوش و واگذاری ادراک به خود بیننده است. نظام هندسی برهمنهادهی نقوش، با حسی که از نفوذ، چندلایگی و عمق برمیانگیزد الگوی هندسی مناسبی برای طرحریزی شهرهای جدید و محیطهای شهری پویا ارائه میدهد. انتظام درونی این نظام هندسی متفاوت با نظام انتزاعی و بیارتباط درونی هندسهی رایج اقلیدسی است. در پایان آنچه دست میدهد امکانی برای فکر کردن است، به این معنی که به جای پیروی از دادههای از پیشموجود و خطهای برنامهریزی شده، خود شهروند بتواند راهی برای تعامل با شهر فکر کند.
Our cities are seldom a place for staying, isolation of functions, priority of vehicle access and therefore monotone residential areas have made cities for us merely in charge of going and passing and required services, there is no place for gathering and belonging to society. The feeling that nowadays our life in in permanent lack of time has had a main role in such a perception.Beyond an area for meeting the requirements, the city is a public area and the credit for the social coherence has a direct relation with the amount of the time devoted to optional activities in the city. What we call contemplation can be fulfilled with a dedication of time to it, and beyond that, we argue that contemplation is the very perception of time and temporality.Islamic geometric patterns are known with an invitation for contemplation and we are convinced that the very contemplation is an invitation for staying and taking part in task of seeing. This that how it would be possible is our primary question. The later and main question is how could we find an equivalent in our cities?This essay is performed through case study, primarily with a study in perception of Islamic geometric patterns and grasping of now and call for contemplation, we expand our study to approach analysis of the last decade remarkable specialists. With the evaluation performed by the composer approaches taken by SANAA architects and Jan Gehl and Peter Oldenburg acted as the matter of inquiry.
Machine summary:
آیا چنین چیـزی نـوعی سـردرگمی نیسـت ؟ ممکـن است بپرسیم اگر هنر بنا نیست شیئی ادراکی را تحویل دهد، پس به چه کار می آید؟ آیا دسـت کـم بـرای انسان امروز که وقت کافی ندارد داشتن اثری حاضر در دست ارزش بیشتری ندارد؟ نقوش هندسی اسلامی با دعوت به تأمّل شناخته می شوند و باور مـا ایـن اسـت ایـن تأمّـل همـان دعوت به ماندن و مشارکت در کار دیدن است .
این واگذاری کار به ساکن در شهر و درگیری او در حضور، به جای رفتن ممکن است ؟ فرض این مقاله این مبنا را دارد که کیفیت ادراکی ای که نظام هندسی نقوش اسلامی با برانگیختن حسی از عمق محقق می کنند در طراحی شهرها و فضاهای شهری به ساخت محیطی پویا و فعال و راه های شهروند برای نحوهی حضور در شهر میانجامد.
برای این کار چهار نقش از نقوش هندسی اسلامی بـه تصادف انتخاب شده اند.
با این مقدمـه امکـان کنکـاش و فهـم کـاربری توسـط باشنده مطرح می شود و این که آیا نظام هندسی نقوش اسلامی آوردههایی برای این فهم شهودی فضای شهری توسط شهروند دارد؟ مؤلفه های گشتالت در نگاه اوّل، امکان ندارد ذهن از داده هایی که به آن داده شده فراتر برود؛ همـان طـور کـه دیوید هیوم هر علم غیرتجربی را ناممکن می داند Duncker)،(١٩٦٦ .
هر تصمیم گیری به قرینه تکرار میشود، بنابراین همه ی اشکال نسبت به مرکز دایره به قرینه تکرار شدهاند، و همین طور هر بخش در خود نیز قرینه است .
2011()Maerkle Andrew، -١٢ Kazuyo Sejima accessed at https://www.