Abstract:
افغانستان همسایه شرقی ایران شاهد چهار دهه جنگ و بحرانهای گوناگون میباشد، این بحرانها موجب مهاجرت گسترده اتباع افغانستانی به ایران شده است. با توجه به نقش حساس نوجوانان و جوانان در توسعه جامعه، پژوهش حاضر در صدد کندوکاو بافتار و جهان زیست مهاجران نوجوان و جوان افغانستانی مقیم کرمان در جهت فهم شرایط بازتولید بنیادگرایی در منظومه توسعه است. در این پژوهش از روششناسی کیفی گرندد تئوری جهت فهم عمیقتر موضوع استفاده شده است. میدان مطالعه شهر کرمان است و 14 نوجوان و 16 جوان افغانستانی ساکن در شهر کرمان بعنوان مشارکتکننده با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند و نمونهگیری نظری انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از ابزار مصاحبه نیمه ساختیافته استفاده شد. کدگذاری دادهها بصورت کدگذاری باز، محوری و گزینشی انجام شد. برای کسب اعتبار، از تکنیک ارزیابی توسط اعضا، روش ممیزی و مقایسه تحلیلی استفاده شده است. در این پژوهش وابستگی عمیق به سنتهای قومی، الگوهای مردسالارانه را ترویج و محرومیت را در جامعه مهاجرین تشدید میکنند. همچنین، مهاجرت و مواجهه با سنتها از عوامل تشدید بحران درمیان جوانان بود هر یک از این مقولهها همچون زنجیر به یکدیگر متصل شدهاند و رشد بنیادگرایی و توسعهنیافتگی را تشدید کرده است. با توجه به یافتههای این پژوهش هشت مقوله اصلی شکل گرفته است که عبارتند از: محرومیت گسترده، چالش کمسوادی، ادراک کمآگاهی، روابط جزیرهای، سنتگرایی در عصر مدرن، ادراک فساد فراگیر، چالش دیگر بودگی و شکافهای قومی، تبعیض جنسیتی. در نهایت با توجه به تجزیه و تحلیل دادهها مقوله هسته "بر هم کنش چالشهای سنتگرایی، محرومیت، هویت؛ چرخه معیوب توسعه" استخراج گردید.
Afghanistan's eastern neighbor Iran is witnessing four decades of war and various crises, which have led to the mass immigrant of Afghans to Iran. Considering the sensitive role of adolescents and youth in the development of society, the present study seeks to explore the context and life world of Afghan immigrants in order to understand the conditions for the reproduction of fundamentalism in the development system. In this research, the qualitative methodology of Grand Theory has been used for understanding of the subject. The study focuses on Kerman where 14 Afghan adolescentsand 16 young youths were selected as participants using purposive sampling and theoretical sampling. Semi-structured interviews were carried out to collect the data. Data coding was done in open, axial and selective coding .Also, in order to gain credibility, the evaluation technique by members, audit method and analytical comparison have been used. Deep attachment to ethnic traditions promotes patriarchal patterns and exacerbates deprivation in the immigrant community. Also, migration and confrontation with traditions were among the factors exacerbating the crisis among young people. According to the findings of this study, eight main categories have been formed, which are as follows: widespread deprivation - illiteracy - lack of awareness - isolated relationships -traditionalism in the modern age -the perception of pervasive corruption - multiple identity and ethnic divisions - gender discrimination. According to the results of this study, finally the core category of "the interaction of the challenges of traditionalism, deprivation, identity; the vicious cycle of development" was extracted.
Machine summary:
بنابراين در اين پژوهش به اين مسئله پرداخته ميشود که بنيادگرايي در منظومه توسعه چه جايگاهي دارد و به عبارت ديگر ادراک شرايط و بافتار جامعه افغانستان چه نسبتي با بنيادگرايي در ميان مهاجران نوجوان و جوان افغان ساکن شهر کرمان دارد؟ پيشينه پژوهش الف ) تحقيقات داخلي محققين نام پژوهش نوع پژوهش نتايج Results RTeyspeearocfhtThheeRNeasemaercohf Researchers مهم ترين پيامدهاي اجتماعي و فرهنگي بنيادگرايي تضاد فرهنگي، تخريب و تحقير فرهنگي، ممانعت از توسعه فرهنگي، پيامدهاي ترويج جزمانديشي، ترويج خشونت اجتماعي و قومي و ترويج اجتماعي و تبعيض هاي جنسيتي هستند.
بررسي عوامل گسترش (1400) (زمينه اي) واکنش به بنيادگرايي و پيامدهاي آن در کشور افغانستان نشان داد که سکولاريسم تا مهم ترين پيامدهاي اجتماعي اين پديده در حوزه ديني و سکولاريسم باورهاي ديني سکولاريسم واکنشي است و بنيادگرايي خود در واکنشي درون داراي تناقض و تضادي است که پيامد آن سکولاريسم واکنشي است و اين افراط از دل خود افراطي در جهت مخالف توليد ميکند محققين نام پژوهش نوع پژوهش نتايج Results RTeyspeearocfhtThheeRNeasemaercohf Researchers ساختار قوممدارانه قدرت در گذشته با پشتوانه ايدئولوژي ناسيوناليسم قومي، به تبارگرايي و قومگرايي در ميان اقوام غير جايگاه اقوام در حاکم نيز دامن زده و قومگرايي را به پديدهاي طبيعي و شيوع شکل گيري يافته در همه ارکان جامعه تبديل کرده است و موجب بحران احمدي و کيفي ساختار سياسي هويت ملي در افغانستان شده است .
يافته هاي پژوهش با توجه به تحليل مصاحبه ها هشت مقوله شامل : محروميت گسترده، ادراک کم آگاهي، چالش کم سوادي، روابط جزيرهاي، چالش ديگر بودگي و شکافهاي قومي ، سنت گرايي در عصر مدرن، تبعيض جنسيتي، ادراک فساد فراگير شکل گرفته است که در ادامه به توصيف آنها پرداخته ميشود و براي تأييد توصيف ها نيز نقل قولهاي مشارکت کنندگان مورد بحث و بررسي قرار ميگيرد.