Abstract:
از شرائط قطعی اعتبار حدیث نزد اهل سنت، عدالت راوی است، یکی از اموری که بر عدالت راوی خدشه وارد مینماید نصب و عناد با اهل بیت(ع) و در رأس آنها علی(ع) است؛ در میان اهل سنت، «صحیحین» از بالاترین اعتبار برخوردارند و روایاتشان، بدون نیاز به بررسی، پذیرفته میشود. سؤال این است که آیا این شرط از عدالت راوی – که موجب اطمینان از صحت روایت است - در این دو کتاب رعایت شده است؟ انصاف و تحقیق و حتی اعتراف برخی دانشمندان اهل سنت، حاکی از عدم وجود این شرط در راویان صحیحین است. از جمله اینکه آنها، به برخی از نواصب اعتماد کرده و در صحیحین از آنها نقل حدیث نمودهاند که این امر میتواند پایههای اعتماد مطلق به آنها را سست نماید. پژوهش حاضر که بر روش توصیفی – تحلیلی استوار است به بررسی این امر مبادرت نموده و با تکیه بر منابع اهل سنت، به معرفی تعدادی از راویان ناصبی در روایات صحیحین پرداخته است.
One of the definitive conditions for the validity of hadith among Sunnis is the narrator's justice. One of the things that impairs the narrator's justice is opposition to the Ahl al-Bayt (a.s.), with Ali (a.s.) as their leader. Among Ahl al-Sunnah, the "Sahihayn" ones have the highest credibility and their narrations are accepted without the need for investigation. The question is whether this condition of the justice of the narrator - which ensures the authenticity of the narration - has been met in these two books? Fairness and research and even the confession of some Sunni scholars indicate the absence of this condition in the "Sahihayn narrators". One of them is that they trust some of the "Nasebis" and have narrated hadiths from them in the "Sahihayn", which can weaken the foundations of absolute trust in them. The current research, which is based on the descriptive-analytical method, has attempted to investigate this matter and, relying on Sunni sources, has introduced a number of "Nasebi narrators" in "Sahihayn hadiths".
Machine summary:
١. ١ پیشینه و ضرورت هر چند از دیرباز، عالمان اهل سنت به راویان صحیحین مخصوصاً بخاری ، نگاهی مطلق داشته و اجازه نقد و بررسی آنها را به دیگران نمی دادند و حتی بعضی تصریح کردند: «هـر راوی کـه در صحیح بخاری از او روایتی وارد شد، از پل گذشته و بی نیاز از بررسی است »(ألبانی ، ١٤٠٥؛ ٣١٠/٥)، با این حال برخی محققان مانند ابن حجر عسقلانی به ارزیابی راویان صحاح در آثاری چون مقدمه فتح الباری و تهذیب التهذیب پرداختند.
برخی از بزرگان شیعه نیز به نقد صحیحین از جوانب مختلف خصوصاً رجال آنها پرداختند که از جمله در کتاب «الافصاح عن احوال رواه الصحاح » از علامه محمد حسن مظفـر، ضـعف ده ها راوی کتب سته از دیدگاه رجالیان اهل سنت بررسی گردید که توسط موسسـه آل البیـت لاحیاء التراث قم در ١٤٢٦ و در چهار جلد به چاپ رسید.
(عُکبـری ، دیوان المتنبی ، ١/ ١٥٦) به گفتة ابن تیمیه که خود متهم به دشمنی با امام علی (ع ) است (ابـن حجـر، ١٣٩٢؛ ١٨٠/١) خوارج شدیدترین بغض را با علی (ع ) داشته و تکفیـرش مـی نمودنـد و نواصـب حضـرت را فاسق دانسته و معتقدند وی ظالم و دنیا طلب بود که خلافت را برای خودش خواسته و بـرای آن جنگید و به خاطر آن هزاران مسلمان را به کشتن داد.