Abstract:
مقدمه: تغییر اقلیم، جریانات نوسازی، مدیریت فرابخشی، اقتصاد فرتوت و تحریمی، عدم حفظ ساختار همپیوند انسان-مرتع-دام و غیره، منجر به این شده است که عشایر، در کنار دامداری به دنبال الگوی معیشت جایگزین و اقتصاد مکمل باشند. یکی از این الگوها، گردشگری است. به عقیدهی بسیاری از پژوهشگران، تمام اجزای زندگی و معیشت عشایر، یک ظرفیت و منبع برای گردشگری محسوب میشود. از این رو، این ظرفیتها، باید شناسایی و طبقهبندی شوند و متناسب با هر سرزمین و قومی در چرخهی تبدیل محصول گردشگری قرار گیرند.هدف پژوهش: پژوهش حاضر، با رویکرد اکتشافی، شناسایی و گونهشناسی منابع، محصولات و گردشگران گردشگری عشایری را به عنوان هدف اصلی خود قرار داده است.روششناسی تحقیق: پژوهش حاضر از نظر هدف، از نوع توصیفی-اکتشافی و از نظر ماهیت، از نوع کیفی مبتنی بر مرور محتوایی پیشنهی تحقیق است. جامعهی آماری تحقیق محتوای علمی تولید شده در زمینه "ظرفیتهای جامعه و مناطق عشایری برای گردشگری" بودند. از این رو جمعآوری دادهها و اطلاعات به صورت کتابخانهای بود. مرور محتوایی پیشینه و اسناد موجود بر اساس رویکرد استخراج مفاهیم مرتبط با منابع گردشگری بوده است.قلمرو جغرافیایی پژوهش: در پژوهش حاضر، ظرفیتهای کل عشایر در پهنهی سرزمینی ایران مدنظر قرار گرفته است که شامل 251.624 خانوار عشایری در قالب 104 ایل و در حدود 565 طایفه میشوند.یافتهها و بحث: یافتهها نشان داد که در جامعه و مناطق عشایری 50 منبع و ظرفیت برای شکلگیری محصول گردشگری وجود دارد که در 8 مقوله، شامل میهماننوازی، کوچ، ساختار معیشت (نظام سکونتگاهی، خوراک، پوشش و پوشاک، موسیقی، دانش بومی)، صنایعدستی، نظام ایلی، نظام دامداری، رویدادها و محیط طبیعی-جغرافیایی دستهبندی شدند. همچنین، چهار گونهی خدمات و محصولات گردشگری عشایری تحت عنوان تجربهی اصیل، بازدید اصیل، تجربهی نمادین و مصرف نمادین شناسایی شدند. در گونهشناسی گردشگران، چهار گونهی عشایر، بازدیدکننده غیرمشارکتی، عشایرنما و مصرفکنندهی عشایری شناسایی شدند در نهایت مشخص گردید که گردشگری عشایری بیشترین ترکیبپذیری را با گردشگری فرهنگی و اکوتوریسم دارد.نتایج: تمام اجزای الگوی زیست عشایر به عنوان منبع و ظرفیت گردشگری هم در درون مناطق عشایری به صورت اصیل، قابل برنامهریزی هستند و هم قابلیت نمایشی شدن در فضاهایِ غیرعشایریِ طراحی شده را دارند. با توجه به اینکه بسیاری از ظرفیتهای شناسایی شده به نوعی با حضور و نقشآفرینی زنان عشایری همراه هستند، بار اصلی تبدیل ظرفیتهای عشایری به محصول گردشگری بر عهدهی بانوان عشایری میباشد. به عنوان توصیهی نهایی، در این روند میبایست به خطرات ناشی از کالایی شدن فرهنگ عشایر توجه نمود.
According to many researchers, all the components of nomadic livelihood are considered a capacity and resource for tourism. Therefore, these capacities should be identified and classified and placed in the tourism product conversion cycle according to each land and nomadic group. The current research, with an exploratory approach, has set as its main goal the identification and typology of resources, products and tourists in nomadic tourism. The statistical population of the scientific content research was produced in the field of "nomadic community and areas potantials for tourism". Therefore, data and information were collected in a library method. The findings showed that there are 50 sources and capacities for the formation of tourism products in the community and nomadic areas, which are in 8 categories, including hospitality, migration, livelihood structure (settlement system, food, clothing, music, indigenous knowledge), handicrafts, clan system, animal husbandry process, nomadic events, Ethnic image and natural-geographical environment And two major categories of natural landscape and cultural landscape were categorized. Also, four types of nomadic tourism services and products were identified as authentic experience, authentic visit, symbolic experience and symbolic consumption. In the typology of tourists, four types of nomads, non-participatory visitors, semi-nomad and nomadic consumers were identified. Finally, it was found that nomadic tourism is most compatible with cultural tourism and ecotourism. All the components of the nomadic lifestyle have been formed in coexistence and adaptation to the climate and environment, as a resource and potantials for tourism can be programmed both within the nomadic areas in an original way and have the ability to be presented in the designed non-nomadic spaces. Considering that many of the identified capacities are somehow associated with the presence and role-playing of nomadic women, the main burden of transforming nomadic capacities into tourism products is on the shoulders of nomadic women.
Machine summary:
توزيع فضايي عشاير کوچنده در ايران (به تصویر صفحه رجوع شود) (منبع : مرکز آمار ايران ، ١٤٠٠) يافته ها و بحث الف ) شناسايي منابع عشايري براي گردشگري با بررسي پيشينه ي داخلي و خارجي که در زمينه ي شناسايي منابع و ظرفيت هاي عشايري براي گردشگري انجام شده بود، منابع زير مشخص گرديد که جزئيات آن در جدول (٤) گزارش شده است : آداب و رسوم ، مسکن ، پوشاک، صنايع دستي، موسيقي، ادبيات عاميانه (سقائي، ١٣٨٦)؛ سکونتگاه ، غذاها، شيوه معيشت ، بازي ها، لباس ها، رقص ها، آداب و رسوم و فرهنگ ، نحوه کوچ ، آداب ورسوم کوچ ، زمان کوچ بهاره و پاييزه ، مسير حرکت و مدت کوچ ، روابط قومي -قبيله اي و تيره بندي عشاير (قديريمعصوم و همکاران ، ١٣٨٩)؛ فعاليت هاي دامداري و توليد محصولات دامي و لبنياتي، محصولات کشاورزي، صنايع دستي، آداب ورسوم ، سنت ها و آيين ها، نوع مسکن ، پوشاک (کرکه آبادي و مستخدمين حسيني، ١٣٨٩)؛ منابع آبي و رودخانه اي، جشنواره هاي سالانه محصولات سنتي و ورزشي ، ايلراه ها و طي مسير سنتي و جديد، فرآوري محصولات دامي و کشاورزي، سنت هاي فرهنگي (قنبري و همکاران ، ١٣٩٣)؛ روحيه ميهمان داري و مهمان پذيري ، آداب ورسوم ، فرهنگ ، پوشش ، غذاها و نوشيدني ها، صنايع دستي ، موسيقي ، بازي ها و ورزش ها، شکار، تنوع بالاي گونه هاي گياهي و جانوري ، زمين شناسي متنوع ، اکوسيستم آبي (نازقليچي، ١٣٩٣)؛ هنرهاي بومي ، صنايع دستي و رويدادهاي سنتي از جمله ادبيات ، موسيقي فولکور، آيين هاي نمايشي ، آداب ورسوم ، ورزش ها، (فراهاني و صيامان گرجي، ١٣٩٣)؛ ايلراه و مسير کوچ ، کوچ ، نژاد، زبان ، مذهب ، آداب و رسوم ، موسيقيها و آئين هاي نمايشي و رقص هاي محلي، چادرهاي عشايري، صنايع دستي (مرادعليان ، ١٣٩٥)؛ خوراک و محصولات دامي و لبني ، تيراندازي ، اسب سواري ، شيردوشي ، خوراک عشايري ، بازي هاي عشايري، صنايع دستي، پوشش و پوشاک، مهارت هاي توليد سنتي ، ابزار زندگي و نوع مسکن (ميرواحدي و اسفندياريبيات ، ١٣٩٥)؛ ايلراه ها، اطراقگاه ها و سکونتگاه هاي عشايري، فرهنگ بومي، استفاده از طبيعت (سند راهبردي توسعه گردشگري، ١٣٩٦)؛ ظرفيت پذيرش اجتماعي در عشايري، مناسک کوچ (زارعي و همکاران ، ١٣٩٧)؛ جلوه هاي فرهنگي (لباس محلي ، آيين ها، صنايع دستي ، موسيقي ، رقص و ...