Abstract:
اندیشه سیاسی امام خمینی یکی از مهمترین اندیشه های سیاسی تاریخ تشیع و جهان اسلام است که در آن جریانهای مختلف اندیشه سیاسی جغرافیای اسلامی به یکدیگر پیوند خورده است. هدف مقاله فهم معنای سیاست و قدرت سیاسی در اندیشه امام خمینی است. در این مقاله دو نسبت از الگوی جان مارو اتخاذ شده است که نمایی دستگاه فکری امام خمینی را ترسیم مینمایند. نسبت اول چگونگی ارتباطی است که بین غایت قدرت و مرجع اعمال قدرت برقرار میشود. نسبت دوم ارتباطی است که بین غایت قدرت و تحدید و توزیع قدرت وجود دارد. سوال این پژوهش این است که سیاست و قدرت در اندیشه سیاسی امام خمینی چه مشخصاتی دارد؟ فرضیه این نوشتار این است که امام خمینی توانستهاند با درکنار هم قرار دادن مفاهیم مستخرج از دین اسلام، مذهب و فقه شیعه، بهرهگیری از فلسفه اسلامی و در نهایت تطبیق فقهی آن با شرایط امر واقع منظومه سیاسی یگانهای را ترسیم نمایند که در آن امر متعالی و امر روزمره در پیوند با یکدیگر قرار گرفته است که در این مقاله از آن تحت عنوان سیاست متعالی زمینهمند یاد شده است. روش این مقاله تحلیل – توصیفی است.
Imam Khomeini's political thought is one of the most important political theories of Shiite history and the Islamic world, in which the various stages of political thought of Islamic geography are linked together. The important distinguishing feature of Imam Khomeini's political thought is its objectification in the form of the last major revolution of the world and the political system derived from it, the Islamic Republic. These features have made it possible for their intellectual systems to be more politically complicated in the field of politics. To understand what their approach to power means, we need to analyze both the theoretical and practical aspects of the Imam (RA). If we seek to understand the meaning of politics and political power in the thoughts of Imam Khomeini, it seems to be necessary to examine them in the geography of his political thought. In this paper, two aspects of the Maro-style pattern are drawn that illustrate Imam Khomeini's intellectual imagery. The first ratio is the relationship between the ultimate power and the reference of the exercise of power. The second is the relationship between the ultimate power and the distribution and distribution of power. The hypothesis of this paper is that Imam Khomeini, along with putting together the concepts of Islam, religion and Shiite jurisprudence, has been able to draw on the use of Islamic philosophy and, ultimately, its jurisprudential adaptation to the actual circumstances of a single political system. In which the transcendental and everyday affairs are linked together, which is referred to in this article as the transcendent politics of the ground.
Machine summary:
سوال این پژوهش این است کـه سیاسـت و قـدرت در اندیشه سیاسی امام خمینی چه مشخصاتی دارد؟ فرضـیه ایـن نوشـتار ایـن اسـت کـه امـام خمینی توانسته اند با درکنار هم قرار دادن مفاهیم مسـتخرج از دیـن اسـلام ، مـذهب و فقـه شیعه ، بهره گیری از فلسفه اسلامی و در نهایت تطبیق فقهی آن با شـرایط امـر واقـع منظومـه سیاسی یگانه ای را ترسیم نمایند که در آن امر متعالی و امر روزمره در پیوند با یکدیگر قـرار گرفته است که در این مقاله از آن تحت عنوان سیاست متعالی زمینه منـد یـاد شـده اسـت .
مـدعای ایـن نوشتار این است که امام خمینی توانسته اند با درکنار هم قرار دادن مفاهیم مسـتخرج از دیـن اسلام ، مذهب و فقه شیعه ، بهره گیری از فلسـفه اسـلامی و در نهایـت تطبیـق فقهـی آن بـا شرایط امر واقع منظومه سیاسی یگانه ای را ترسیم نمایند که در آن امر متعالی و امـر روزمـره در پیوند با یکدیگر قرار گرفته است که در این مقاله از آن تحـت عنـوان سیاسـت متعـالی زمینه مند یاد شده است .
در مورد اندیشه سیاسی امام (ره ) آنچه روشن است ایـن اسـت کـه اندیشه های ایشان در متن و زمینه اندیشه سیاسی فقه شیعه قرار گرفته است اما اسـتفاده هـای بدیعی از فلسفه صدرا نیز در آن صورت گرفته است .
در شکل زیر شمایی کلی از دستگاه مفهومی استفاده شده برای توضـیح اندیشـه سیاسـی امام خمینی ملاحظه میشود: در باب چارچوب نظری باید اشاره شود که این نوشتار روش تحلیلی جـان مـارو ( John Morrow) را به عنوان چارجوب نظری اقتباس میکند .