Abstract:
چکیدههدف پژوهش حاضر، طراحی الگوی تسهیل فرآیند یاددهی-یادگیری بر اساس تجارب مدیران زن مدارس ابتدایی است. به منظور نیل به این هدف از رویکرد کیفی و روش داده بنیاد استفاده شده است. جامعه پژوهش شامل مدیران زن مدارس ابتدایی شهرستان ایذه به تعداد 39 نفر بود. نمونهگیری به روش گلوله برفی تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت و درنهایت با 12 نفر از مدیران زن مدارس ابتدایی شهرستان ایذه مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد و سپس اطلاعات گردآوریشده در مصاحبهها با استفاده از سه مرحله اصلی کدگذاری دادهها (باز، محوری و انتخابی) تجزیهوتحلیل شدند. در مرحله اول کدگذاری باز 285 کد اولیه شناسایی شد که پس از حذف کدهای تکراری به 123 کد کاهش یافت. در مرحله کدگذاری محوری، از برقراری پیوند و ارتباط بین مفاهیم 21 مقوله به دست آمد سپس این مقولهها در 6 طبقه اصلی (مقوله محوری، شرایط علی، شرایط زمینهای، شرایط مداخلهگر، راهبردها و پیامدها) دستهبندی شدند و الگوی نهایی تسهیل فرآیند یاددهی-یادگیری حاصل شد. بر اساس نظریه حاصلشده از یافتههای پژوهش شرایط علی و اثرگذار بر تسهیل فرایند یاددهی-یادگیری ، شرایط زمینهای ، عوامل مداخلهگر ، راهبردها و استراتژیها و پیامد آنها بررسی و مدل نهایی ارائه شده است.
The purpose of this study is to design a model for facilitating teaching and learning process based on the experiences of female principals of primary schools. In order to achieve this goal, the qualitative approach and the Grounded theory method were used. The research population included 39 female principals of elementary schools in Izeh city. Sampling by snowball method continued until theoretical saturation was reached and finally a semi-structured interview was conducted with 12 female principals of elementary schools in Izeh city. And then the information collected in the interviews were analyzed using three main stages of data coding (open, Axial and selective). In the first stage of open coding, 285 initial codes were identified, which were reduced to 121 codes after removing duplicate codes. In the Axial coding stage, 21 categories were obtained from establishing links and communication between the concepts, then these categories were categorized into 6 main categories (central category, causal conditions, Contextual conditions, intervening conditions, strategies and consequences) and the final model of facilitating the teaching process- Learning was achieved. Based on the theory obtained from the research findings, causal and effective conditions on facilitating the teaching-learning process, ,Contextual conditions, intervening conditions, strategies and consequences have been examined and the final model has been presented.
Machine summary:
مدير مدرسه به عنوان هدايتگر فرآيند آموزش و يادگيري، نقش مهمي را بر عهده دارد؛ لذا اگر بتواند نقش مديريتي خود را در قالب رهبري توانمند ايفا نمايد، به عنوان فردي الهام بخش شناخته ميشود که کارکنان را جهت پذيرفتن تغييرات و دستيابي به اهداف آموزشي مدرسه هدايت ميکند و با ايجاد نگرش مثبت نسبت به چشم اندازهاي مدرسه و فراهم نمودن محيطي مساعد، سطح آمادگي عوامل آموزشي و اداري را براي ايفاي مطلوب مسئوليت ها ارتقاء داده و ضرورت به روزرساني دانش و مهارت هاي لازم را به کارکنان تفهيم مي نمايد؛ درواقع رهبري هنري است براي تحريک و ايجاد انگيزه در پيروان ، به طوري که آن ها بتوانند با هدايت رهبر، براي تحقق اهداف و نتايج خاص تلاش کنند (سادات محسني و پاکباز، ١٤ | پژوهش هاي رهبري و مديريت آموزشي | سال ٧ | شماره ٢٥ | بهار ١٤٠٢ ١٤٠٠)؛ بنابراين مديران مدارس در نقش رهبران آموزشي از برنامه درسي مدرسه آگاهي داشته و با همکاري با معلمان اطمينان حاصل مي کنند که برنامه درسي دقيق و جامعي متناسب با اهداف و انتظارات طراحي شده باشد و همچنين اطمينان مي يابند کهِ با اجراي برنامه فرصت هاي يادگيري براي همه ي دانش آموزان ايجاد ميشود لذا رهبران مدارس نه تنها در فرايند اجراي برنامه درسي بلکه در فرايند برنامه ريزي و نظارت و ارزيابي اثربخشي برنامه درسي مدرسه نيز نقش مهمي ايفا مي کنند و از اين طريق بر تسهيل فرايند ياددهي يادگيري اثرگذار مي باشند (حسين قلي زاده ، ١٤٠٠).