Abstract:
کهنالگوی سایه یکی از عوامل ایجاد احساسات ناخوشایند در افراد است. این کهنالگو به صورت یک الگوی غالب در شعر پست مدرن مشاهده میشود، پژوهش حاضر این ویژگی را که سبب ایجاد فضاسازی تاریک و ابراز احساسات ناخوشایند در کنار مطرح کردن ناهنجاریهای اجتماعی و سیاسی از طرف شاعران در شعر معاصر شده است، به عنوان شاخصة سبکی در شعر پستمدرن مطرح کرد و برای اثبات این ادعا، ده مجموعه از آثار هفت شاعر پست مدرن را با روش توصیفی- تحلیلی مورد راستیآزمایی قرار داد. نتیجۀ این پژوهش نشان داد سایۀ سنگین کهن الگوی سایه بهصورت ناخودآگاه چنان بر ذهن و روح این شاعران گسترده شده که وجوه مثبت دیگر کهنالگوها را کمرنگ کرده است و در نتیجه باعث بازتاب ترسها، ناکامیها، سرخوردگیها و نمودهای بیرونی چون قتل، خیانت، تجاوز، اعتراض و... در آثار اینگونه شاعران شده است و توانسته شعر را به سمت فضاسازیهای تاریک، پرتنش، دارای تصاویر شوکهکننده و سرشار از احساسات پوچگرایانه، همراه با مرگاندیشیای ممتد سوق دهد.
The shadow archetype is one of the driving factors of unpleasant feelings in human beings. This archetype seen as a dominant pattern in the postmodern poetry. the present study describes this feature as a stylistic feature in the postmodern poetry that this feature creates a dark atmosphere and expresses unpleasant and disgusting feelings along with social and political anomalies by the poets in the contemporary poetry. To prove this claim, ten collections of works by seven postmodern poets were studied and evaluated using a descriptive-analytical method. The result indicated that the heavy shadow of the archetype of shadow has unconsciously spread so much on the mind and soul of these poets that it has dimmed the positive aspects of other archetypes and thus reflects fears, failures, frustrations and external manifestations such as murder, betrayal, rape, protest, etc. in the works of such poets and has been able to turn poetry into dark and full of shocking and along with continuous death thoughts.
Machine summary:
با توجه به همین موضوع این سوال مطرح می شود که آیا مـی تـوان غلبۀ سایه بر شعر پست مدرن را به عنوان یکـی از شاخصـه هـای سـبکی ایـن جریـان شـعری درنظر گرفت ؟ آیا کهن الگوی سایه نسبت به سایر کهن الگوهـا برتـری قابـل تـوجهی در شـعر پست مدرن دارد؟ و این که حضور سایه در شعر پست مدرن چه تأثیری بر اندیشه و بیان شاعران این جریان شعری داشته است ؟ برای پاسخ به سوالات فوق ، پژوهش حاضر سعی دارد از میـان شاخصه های اصلی کهن الگوها، کهن الگوی سایه و کارکردها و ویژگی هـای مختلـف آن را و با اسـتفاده از روش توصـیفی – تحلیلـی در ده مجموعـه از آثـار هفـت شـاعر پسـت مـدرن (رضــا براهنــی ، ســید مهــدی موســوی ، فاطمــه اختصــاری ، بهمــن انصــاری ، رزا جمــالی ، اندیشه فولادوند، الهام میزبان ) مورد بررسی قرار دهد.
مهـم تـرین دسـتاورد ایـن پـژوهش اثبـات نظریـه ای اسـت کـه شـعر حجـم را شـاخه ای از پست مدرن می داند و نیز پایان نامۀ «بررسی عناصر پسـت مدرنیسـتی در قالـب هـای کلاسـیک شعر معاصر» از آرمان معراجـی (١٣٩٣) سـعی نمـوده تـا ارتبـاط معنـاداری میـان المـان هـای شعر کلاسیک و ویژگی های پست مدرنی آن ، پیش از ورود جریان اصلی پست مدرن به ایران و پس از آن را نشان دهد؛ مقاله ای نیز تحت عنوان «بررسی انعکاس کهن الگوهای آنیما و سایه در شعر پست مدرن با تکیه بر اشعار سیدمهدی موسوی » (١٣٩٨) توسط نگارندگان پژوهش حاضر در مجله ادبیات فارسی منتشر شده است و در آن سعی شد تا جایگاه دو کهـن الگـوی سـایه و آنیما در شعر موسوی و نمادهای مرتبط بـا آن هـا شناسـایی و دسـته بنـدی شـود.