Abstract:
درک درست از نافرمانی مدنی در حوزه حقوق عمومی مبتنی بر شناخت صحیح آن به عنوان یک پدیدة اجتماعی و یک واقعیت درونی در جامعه از جهت چیستی و چرایی بروز آن و پاسخ مناسب به این پرسش است که اگر دولت ها حاکمیت بوسیله قانون را جایگزین حاکمیت قانون کنند ، مردم چگونه دولت ها را وادار به لغو یا اصلاح عملکرد خود می نمایند؟ نافرمانی مدنی یکی از شیوه های مؤثر در این خصوص می باشد. یافته های این پژوهش از جهت چیستی بیانگر آن است که صرف غیر خشونت آمیز بودن یک اقدام به تنهایی برای وصف نافرمانی مدنی کافی نیست و باید دارای دیگر ویژگی ها همانند آگاهانه و آشکار بودن، عدم تابعیت از قانون و پذیرش مسئولیت نیز باشد. ناعادلانه و غیر اخلاقی دانستن یک قانون یا تصمیم و آثار منفی ناشی از اعمال آن ها و حق اعمال نظارت اجتماعی بر دولت نیز پاسخی مناسب به چرایی بروز این پدیده اجتماعی است.
A correct understanding of civil disobedience in the field of public law based on its correct recognition as a social phenomenon and an internal reality in society in terms of what and why it occurs and the appropriate answer to this question that if governments replace the "Rule by Law” with the “Rule of Law", how do people force governments to cancel or amend their performance? Civil disobedience is one of the effective methods in this regard. The findings of this study indicate that simply not being violent alone is not enough to describe civil disobedience, and it must have other characteristics such as awareness and openness, also, non-compliance with the law, and acceptance of responsibility. Unfair and immoral knowledge of a law or decision and the negative effects of their actions and the right to exercise social supervision over the government is also a good answer to why this social phenomenon occurs.
Machine summary:
چيستي نافرماني مدني از منظر جامعه شناسي حقوق عمومي با مروري بر قوانين حاکم در ايران حميد وطن خواه ١ تاريخ دريافت :٩٩/١/١٩ سيد محسن ظريفکارفرد٢ تاريخ پذيرش :٩٩/٣/٨ 3 حميد ضرابي استاديار 4 روح اله رحيمي چکيده : درک درست از نافرماني مدني در حوزه حقوق عمومي مبتني بر شناخت صحيح آن به عنوان يک پديدة اجتماعي و يک واقعيت دروني در جامعه از جهت چيستي آن و پاسخ مناسب به اين پرسش است که اگر دولت ها حاکميت بوسيله قانون را جايگزين حاکميت قانون کنند، مردم چگونه دولت ها را وادار به لغو يا اصلاح عملکرد خود مي نمايند؟ نافرماني مدني يکي از شيوه هاي مؤثر در اين خصوص مي باشد.
يافته هاي اين پژوهش بيانگر آن است که صرف غير خشونت آميز بودن يک اقدام به تنهايي براي وصف نافرماني مدني کافي نيست و بايد داراي ديگر ويژگي ها همانند آگاهانه و آشکار بودن ، عدم تابعيت از قانون و پذيرش مسئوليت نيز باشد.
١١ ثورو به طور غير مستقيم اصطلاح نافرماني مدني را در مجموعه مقالاتي که براي اولين بار در سال 1 Augueste Conte ٢ گي روشه ، مقدمه اي بر جامعه شناسي عمومي سازمان اجتماعي ، ترجمه هما زنجاني زاده ، چاپ پنجم (تهران : سمت ، ١٣٨٩) ص ١٧.
٢ توني ميليگان ٣ عقيده دارد که تأثيرگذارترين تعريف علمي از نافرماني مدني ، توسط رالز در کتاب نظريۀ عدالت نوشته شده است ؛ به نظر رالز نافرماني مدني يک عمل عمومي ، غير خشونت آميز ، با اتکاء به وجدان و در عين حال سياسي و در مخالفت با قانون است که معمولاً با هدف ايجاد تغيير در قانون يا سياست هاي دولت انجام مي شود.