Abstract:
بیان مسیله:
آشفتگی فضاهای آموزش معماری در ایران و عدم وجود روندی تقریبا پاسخ ده به نیازهای آموزشی دانشجویان و عدم هدفمندکردن ذهن دانشجو در جهت یادگیری طراحی معماری از مسایل اساسی و ضعف های آموزش معماری ما است؛ متاسفانه در دانشگاه ها، استادان کم تر به موضوع «درک فضا» توجه می کنند و مسیله این است که چگونه می توان بدون درک روشنی از ماهیت فضا، خلق آن را به دانشجو آموزش داد؟ و از طرفی انتقال مفاهیم از حالت قابل دید به فضایی، بسیار ساده تر از انتقال آن از حالت ذهنی، گفتاری یا نوشتاری به فضایی است.
هدف پژوهش:
شناخت چالش ها و مشکلات آموزش طراحی معماری با تاکید بر ادراک ذهنی دانشجویان هدف اصلی تحقیق حاضر است.
روش پژوهش:
پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش گردآوری، تجزیه و تحلیل داده ها در گروه تحقیقات کیفی به شمار می آید. جامعه آماری تحقیق شامل خبرگان و اساتید گروه معماری در دانشگاه های آزاد تهران و کرج است، ابزار گردآوری اطلاعات و داده ها، مصاحبه نیمه ساختاریافته است و برای کدگذاری داده ها از نرم افزار ATLAS TI بهره گرفته شد.
نتیجه گیری
نتایج به دست آمده به شناسایی چهل وشش کد محوری، هشتاد و چهار شاخص و هفده مقوله نهایی منجر شد که شامل وضعیت فیزیکی محیط های یادگیری، قدیمی بودن روش ها و شیوه های طراحی در دانشگاه های ایران، میزان آشنایی اساتید معماری با روش های نوین، عدم اجتماع پارادایمی، یک سویه بودن آموزش طراحی معماری، خلق فضایی بصرمحور و... است؛ لذا می توان گفت که در سیستم آموزشی و پژوهشی گروه معماری دانشگاه های ایران، کم تر به موضوع «ادراک ذهنی» توجه می شود و دانشجویان معماری با بهره گیری از روش های گذشته مانند ابزارهای ساده دستی، کاغذ و ماکت نمی توانند درک از محیط را به طور دقیق پیاده کنند و مخاطب را نسبت به موفقیت پروژه شان مجاب کند و درک محیط و مکانیزم آن، واجد نقش کلیدی در بیان محیط به شمار می آید.
Machine summary:
چکیده بیان مسئله: آشفتگی فضاهای آموزش معماری در ایران و عدم وجود روندی تقریباً پاسخده به نیازهای آموزشی دانشجویان و عدم هدفمندکردن ذهن دانشجو در جهت یادگیری طراحی معماری از مسائل اساسی و ضعفهای آموزش معماری ما است؛ متأسفانه در دانشگاهها، استادان کمتر به موضوع «درک فضا» توجه میکنند و مسئله این است که چگونه میتوان بدون درک روشنی از ماهیت فضا، خلق آن را به دانشجو آموزش داد؟ و از طرفی انتقال مفاهیم از حالت قابل دید به فضایی، بسیار سادهتر از انتقال آن از حالت ذهنی، گفتاری یا نوشتاری به فضایی است.
درحالیکه ابتدا باید چالشهای آموزش معماری در فرایند ادراک ذهنی دانشجویان مورد شناسایی قرار گیرد تا بتوان برای حل آنها نسخهای تجویز کرد که در این تحقیق سعی شده است بهصورت جزئی آنچه در توان است، مورد موشکافی قرار گیرد.
در این پژوهش، با توجه به بررسی و شناخت چالشها و مشکلات آموزش طراحی معماری در ارتباط با ادراک ذهنی و ادراک فضا توسط دانشجویان رشتۀ معماری و نیاز به شناسایی مفهومها و طراحی نظریههای مبتنیبر آن، از روش دادۀ بنیاد 1 استفاده میشود.
{مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} در پژوهش حاضر به این مسئله پرداخته شد که برای شناسایی چالشها و مشکلات آموزش طراحی معماری با تأکید بر ادراک ذهنی دانشجویان چه مدلی میتوان ارائه داد.
طبیبزاده و محمد (1400) در مقالۀ خود به مقایسۀ روشهای همگرا و واگرا پرداخته است، یافتۀ تحقیق نشانداد که در روش همگرا در فرایند آموزش و تعلیم از روشها، تکنیکها و تمایلات کاری یکدست و سنتی استقاده میشود، همچنین توجه به مبانی نظری و عملی هردو بهصورت همزمان صورت میگیرد و در این روش به بحث ادراک ذهنی دانشجویان کمتر توجه میشود و شاگردها بیشتر بهصورت منفعل هستند.