Abstract:
کارآفرینی اجتماعی به معنی فعالیتهای خلق ارزش اجتماعی نوآورانه است. محققان تأیید کردهاند که این پدیده، منجر به توسعه پایدار اجتماعی و اقتصادی میشود. ماهیت زمینهای کارآفرینی اجتماعی ایجاب میکند که برای توسعه آن در هر زمینه خاص، ابتدا فرایندها و سازوکارهای خاص آن شناخته شوند؛ بنابراین این پژوهش بهدنبال پاسخگویی به این پرسش است که ابتکارات کارآفرینانه اجتماعی در یک کشور در حال توسعه مانند ایران چگونه شکل میگیرند؟ برای این منظور از رویکرد کیفی و از روش نظریه دادهبنیاد استفاده شده است. مصاحبه عمیق با ۹ نفر کارآفرین اجتماعی که فرایند مورد مطالعه را تجربه کردهاند، انجام شد. تحلیل ساختار ارزشها و تعاملات کارآفرینان اجتماعی با دیگران از دوران کودکی تا لحظه ایجاد ابتکار اجتماعی توسط آنان منجر به شکلگیری نظریه بنیانی شد. الگوی بهدست آمده از این پژوهش نشان میدهد مقوله اصلی که منجر به ایجاد ابتکارات کارآفرینانه اجتماعی میشود گرایش فرد به فعالیتهای مسئولانه اجتماعی است که ایجاد ابتکار اجتماعی را مطلوب میکند. چنانچه چنین فردی تحت تأثیر شرایط واسطهای و محیطی ویژه، ایجاد ابتکار اجتماعی را امکانپذیر بیابد، راهبردهای ویژهای را در پیش میگیرد که در نتیجه آنها، ابتکار کارآفرینانه اجتماعی جدید، شکل میگیرد. بر اساس نتایج، تقویت حس مسئولیت اجتماعی افراد نسبت به مسائل اجتماعی از طریق افزایش آگاهی پیشنهاد میگردد.
Social entrepreneurship means innovative social value creation activities. Researchers have confirmed that this phenomenon leads to sustainable social and economic development. For the development of the contextual nature of social entrepreneurship in any specific field, its specific processes and mechanisms must be known first. Therefore, this research seeks to answer the question of how social entrepreneurship initiatives are formed in a developing country like Iran. For this purpose, a qualitative research method has been used in the way of Grounded theory. In-depth interviews were conducted with 9 social entrepreneurs who have experienced the studied process. The analysis of the structure of values and interactions of social entrepreneurs with others from childhood to the moment of creating their social initiative led to the formation of the grounded theory. The pattern obtained from this research shows that the main category that leads to the creation of social entrepreneurial initiatives is the individual's tendency towards socially responsible activities, which makes the creation of social initiatives desirable. If such a person finds it possible to create a social initiative under the influence of mediating and special environmental conditions, they take special strategies that will result in the formation of a new social entrepreneurial initiative. Based on the study results, strengthening the individuals’ social responsibility feelings through increased awareness is recommended.
Machine summary:
همچنين متون پژوهشي کارآفريني اجتماعي عموما با استفاده از مطالعات مـوردي (سـرتو و مـايلر٢، ٢٠٠٨) و يـا شواهد حکايتي به دست آمده از سازمان هاي حـامي کارآفرينـان اجتمـاعي حاصـل شـده انـد (بـراي مثـال مـاير و نوبوا٣، ٢٠٠٣؛ ماير و مارتي ، ٢٠٠٦)؛ بنابراين تبيين و مفهـوم سـازي کـارآفريني اجتمـاعي بـه عنـوان يـک رشـتۀ علمي مجزا با استفاده از روش هاي تحقيق جدي تر وجود دارد.
پرسـش هـاي اصـلي زيـر اسـتخراج و براي مصاحبه شوندگان مطرح شـدند: از نظـر کارآفرينـان اجتمـاعي چـه چيزهـايي باعـث انگيـزش آن هـا بـراي انتخاب مسير کارآفريني اجتماعي شد؟ چگونه متوجه وجود نياز اجتماعي شدند و چگونه سـعي در رفـع آن نيـاز کردند؟ با چه چالش هايي براي رفع نياز اجتماعي روبه رو شدند و چطور بر آن ها غلبه کردند؟ در مصاحبه هاي بعدي با در نظر گرفتن مراحل کلـي فراينـد کـارآفريني اجتمـاعي هـر نمونـه کـه بـا تحليـل نتايج مصاحبۀ جلسه اول به دست آمده بود، محقق تـلاش کـرد تـا تعـاملات فـرد مـورد نظـر بـا ديگـران از دوران کودکي تا لحظۀ تأسيس ابتکار کارآفرينانـۀ اجتمـاعي را کشـف نمايـد و در ايـن ميـان ارتبـاط بـين تجربـه هـا و تعاملات ايشان با مراحل کلي فرايند مورد مطالعـه و مقـولات درگيـر در آن بـه دسـت آيـد؛ بنـابراين سـؤال هـاي مصاحبه هاي بعدي با توجه به مراحل مختلف زندگي فـرد و ارتبـاط هـر يـک از مراحـل بـا فراينـد خـاص ايجـاد ابتکار اجتماعي وي، پرسيده مي شد.