Abstract:
کارگزاران جامعه اسلامی تلاش میکنند با اتکای به نیروی بیکران نصرت الهی و عزمی راسخ آینده مطلوب جامعه را ترسیم کنند و اهداف و راهبردهای کلان مورد نیاز برای تعالی جامعه را با رویکردی الهامبخش تدوین و اجرا کنند. بدین منظور به الگویی برای مدیریت راهبردی نیاز است که برپایه تدابیر ولیفقیه و بر رکن عقلانیت استوار باشد؛ اتکای مدیریت راهبردی بر این رکن میتواند زمینه مناسبی برای تحقق آرمانها و ارزشهای انقلاب اسلامی و اهداف سند چشمانداز کشور را فراهم کند و موجبات پیشرفت و تعالی جامعه اسلامی و تکوین الگوی الهامبخش و سرآمد حکومت اسلامی را فراهم سازد. از اینرو در پژوهش حاضر الگویی از مدیریت راهبردی مبتنیبر عقلانیت ارائه شده است. روش تحقیق مورد استفاده آمیخته (کیفی و کمی) است. در مرحله نخست، برای ارایه الگو از روش کیفی (نظریهپردازی دادهبنیاد) استفاده شده است. بدینمنظور متون مربوط به عقلانیت بررسی شد و نتایج با استفاده از سه مرحله کدگذاری (باز (92)، انتخابی (16) و محوری (12)) تحلیل و تفسیر شدهاند. این الگو بیانگر 12 مضمون عقلانیت است که هر کدام در یکی از مراحل چهارگانه مدیریت راهبردی (سیاستگذاری، تصمیمگیری، برنامهریزی، اجرا و ارزیابی) تقسیم شده است. جامعه آماری آن نیز شامل 30 نفر خبرگان حوزه مدیریت راهبردی است که با نمونهگیری هدفمند انتخاب شدهاند. برای اعتبارسنجی مضامین از الگوی معادلات ساختاری (تحلیل عاملی تاییدی) استفاده شده است. این نتایج نشان میدهند که مضامین استخراج شده با فرایند مدیریت راهبردی ارتباطی منطقی دارند.
The agents of the Islamic society try to draw the desired future of the society by relying on the infinite force of divine victory and determination, and to formulate and implement the grand goals and strategies needed for the excellence of the society with an inspiring approach. For this purpose, a model for strategic management is needed that is based on the measures of the supreme leader and on the pillar of rationality; The reliance of strategic management on this pillar can provide a good basis for realizing the ideals and values of the Islamic Revolution and the goals of the vision document of the country and provide the progress and excellence of Islamic society and the development of an inspiring and outstanding model of Islamic government. Therefore, in the present study, a model of strategic management based on rationality is presentedThe research method used is mixed (qualitative and quantitative). In the first step, a qualitative method (data-foundation theorizing) is used to present the model. For this purpose, the texts related to rationality were reviewed and the results were analyzed and interpreted using three stages of coding (open (92), selective (16) and axial (12)). This model represents 12 themes of rationality, each of which is divided into one of four stages of strategic management (policy-making, decision-making, planning, implementation and evaluation). Its statistical population also includes 30 experts in the field of strategic management who were selected by purposeful sampling. Structural equation model (confirmatory factor analysis) was used to validate the themes. These results show that the extracted themes have a logical connection with the strategic management process.
Machine summary:
بدين منظور به الگويي براي مديريت راهبردي نياز است که برپايه تدابير وليفقيه و بر رکن عقلانيت استوار باشد؛ اتکاي مديريت راهبردي بر اين رکن ميتواند زمينه مناسبي براي تحقق آرمان ها و ارزش هاي انقلاب اسلامي و اهداف سند چشم انداز کشور را فراهم کند و موجبات پيشرفت و تعالي جامعه اسلامي و تکوين الگوي الهام بخش و سرآمد حکومت اسلامي را فراهم سازد.
آنچه در بحث مديريت بر مبناي عقل مطرح است حاکم بودن ارزش هـاي عقلانـي بـر مـديريت در کنـار بهره مندي از چارچوب ها و ساختارهاي علمي و مديريتي در توسعه توأمان علم و عمل دين پايه است ؛ يعني اگر علم مديريت براي داده هاي خود از اصول ، احکام ، راه کارها و ارزش ها و اخلاق اسلامي بهره مند شـود، بـه موفقيـت حقيقـي خـود دسـت خواهد يافت .
بنابراين ، بر اساس مفاهيم اسـلامي، مـديريت راهبـردي چـارچوب متفـاوتي از الگوهاي غربي در ابعاد گوناگون خواهد داشت که هدف اين پژوهش ، استخراج الگوي اسلامي مديريت راهبردي بـر اسـاس مؤلفه عقل است که ميتواند مبتني بر ارزش هاي دين مبين اسلام هدايت جامعه و فرماندهي، مديريت و رهبري سـازماني بـر ٣ پايه آن تحقق يابد.
در تفکـر اسلامي دستگاه «هزينه – فايده » به قوت خود باقي است با اين تفاوت که دقيق تر، کلان تر و جامع تر مي شـود؛ زيـرا «سـود و ضرر» يک موجود جاودانه که داراي روح الهي و اختيار و مسئوليت باشد با سود و ضرر يک پديده مادي و بـدن طبيعـي کـه تمامي محاسباتش را بايد معطوف به دوره اي حداکثر به مقدار چند دهه کند، لزوما و همواره يکي نيست بلکه احتمالا متضـاد نيز خواهند بود (رحيم پور، ١٣٧٨: ١١٩).