Abstract:
هدف از پژوهش حاضر پیشبینی بهزیستی ذهنی بر اساس کنترل عمل و سرسختی روانشناختی در نوجوانان بود. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش، پژوهشی توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه نوجوانان 12 تا 18 ساله بود در سال 1402 که به تمامی مراکز مشاوره و رواندرمانی خصوصی در منطقه 9 شهر تهران مراجعه کرده بودند. از این رو، حجم نمونه پژوهش بر اساس دیدگاه کلاین (2016) 300 نفر تعیین شد. به منظور نمونه گیری با شیوه نمونهگیری هدفمند و در دسترس با مراجعه یا ارسال فرم پرسشنامه به مراکز مربوطه نمونه آماری پژوهش انتخاب گردید. ابزار استفاده شده برای گردآوری اطلاعات شامل مقیاس سرسختی روانشناختی لنگ و همکاران (2004)، مقیاس کنترل عمل دیفندورف (2000) و مقیاس بهزیستی ذهنی ریف (2002) بود. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد سرسختی روانشناختی با ضریب بتای 15/0 و کنترل عمل با ضریب بتا 16/0 میتوانند بهزیستی ذهنی آزمودنیها را به صورت مثبت پیش بینی کنند (01/0> p). بنابراین میتوان نتیجه گرفت که میتوان از طریق متغیرهای کنترل عمل و سرسختی روانشناختی بهزیستی ذهنی نوجوانان را پیشبینی نمود.
The purpose of the current research was to predict health promoting lifestyle based on positive emotions and psychological capital. The current research was applied in terms of purpose and descriptive and correlational in terms of method. The statistical population of the present study included all clients aged 20 to 30 in 2023 who had referred to private counseling and psychotherapy centers in District 3 of Tehran. Hence, the sample size of the research was determined to be 200 people based on Klein's (2016) view. For the purpose of sampling, the statistical sample of the research was selected using the targeted and available sampling method by referring or sending the questionnaire form to the relevant centers. The tools used to collect information included the positive and negative affect scale of Telgen and Watson (1985), the psychological capital scale of Luthans (2007) and the health-promoting lifestyle scale of Walker et al. (1995). Finally, the data obtained by completing the collected questionnaires were statistically analyzed using SPSS software and Pearson's correlation coefficient and multivariate regression. Among the independent variables, positive emotions with a beta coefficient of 0.19 and psychological capital with a beta coefficient of 0.18 can positively predict the health-promoting lifestyle of subjects (p>0.01). It also showed that positive emotions and psychological capital can predict 23.1% of health promoting lifestyle in the statistical sample of the research. Therefore, it can be concluded that it is possible to predict the health-promoting lifestyle of adolescents through the variables of psychological capital and positive emotions.
Machine summary:
در حقيقت لوتانزو همکارانش (٢٠١٥) سرمايه روانشناختي را به عنوان ايجاد وضعيت روان شناختي مثبت درفرد تعريف ميکنند که با اين موارد مشخص ميشود: (١) داشتن اعتماد به نفس (خودکارآمدي) و تلاش لازم براي موفقيت در انجام کارهاي پرچالش (٢) داشتن ديدگاه مثبت (خوش بيني) درباره موفق شدن در حال ٨ و آينده (٣) حفظ حرکت به سمت اهداف و در صورت لزوم مسيرها را به سمت اهداف (اميد) هدايت کند تا به موفقيت برسد (٤) و در صورت محاصره شدن توسط مشکلات و سختيها، پايداري و روحيه و حتي فراتر از آن (مقاومت ) داشته باشد تا به موفقيت برسد (لوتانز، ٢٠١٧) افرادي که ارزش هاي سرمايه روان شناختي آن ها بالاست ميتوانند به طور موثري از پس مشکلاتشان برآيند، انتظار نتايج خوبي داشته باشند، خيلي زود از نااميديها بهبود يابند و درهنگام شرايط نامساعد با ديدگاه مناسب تري با آن مقابله کنند (نوريتاساري ٩و همکاران ، ٢٠٢٠).
ابزار استفاده شده براي گردآوري اطلاعات شامل مقياس عاطفه مثبت و منفي تلگن و واتسون (١٩٨٥)، مقياس سرمايه روانشناختي لوتانز (٢٠٠٧) و مقياس سبک زندگي ارتقادهنده سلامت والکر و همکاران (١٩٩٥) بود.
ابزار استفاده شده براي گردآوري اطلاعات شامل مقياس عاطفه مثبت و منفي تلگن و واتسون (١٩٨٥)، مقياس سرمايه روانشناختي لوتانز (٢٠٠٧) و مقياس سبک زندگي ارتقادهنده سلامت والکر و همکاران (١٩٩٥) بود.
مقدار اين ضريب در اين پژوهش ٠/٢٣١ شده است ، به عبارت ديگر متغيرهاي مستقل (سرمايه روانشناختي و عواطف مثبت ) ٢٣/١ درصد توانايي پيش بيني سبک زندگي ارتقادهنده سلامت را دارند.
Meta-analysis of the impact of positive psychological capital on employee attitudes, behaviors, and performance, Human Resource Development Quarterly, 22 (2), 127-152.