Abstract:
رویکردی مقبول و البته نادقیق در معنیشناسی گروه های اسمی جمع وجود دارد که مبتنی بر مفهوم حاصل جمع است. این مفهوم در مقابل مفهوم سنتی مجموعه در منطق مطرح میشود. نظر بر این است که ما از ماهیت های حاصلجمع نیز مانند ماهیت های مفرد شناخت پیدا میکنیم در حالی که در مورد مجموعهها چنین شناختی ضرورتاً میسر نیست. در الگوی تعبیری فوق از گروه های اسمی جمع مستقیماً به ماهیتهای حاصلجمع توجه میشود. الگوی دیگری نیز وجود دارد که ماهیتهای مفرد را به عنوان جزئی از ماهیتهای حاصلجمع مد نظر قرار میدهد. هر دوی این الگوها، فقط کلیّتی از عملکرد ارجاعی گروههای اسمی جمع را نشان میدهند، به طوری که تمایزهای خوانشی توزیعی- جمعی و وجودی-جنسبودگی را نمینمایانند. در این مقاله، صورتهای منطقی جملههای حاوی گروههای اسمی جمع با در نظر گرفتن خوانشهای فوق ترسیم می شود. گروههای اسمی جمع دستکم بر چهار نوع ماهیت حاصلجمع ارجاع میدهند. از سوی دیگر، ارجاع به این ماهیتها به صورت معنیشناختی در خود گروههای اسمی رمزگذاری نمیشود؛ بلکه حاصل تعامل جهان و زبان است.
There is a widely accepted, through imprecise approach to semantics of plural NPs, based on the concept of "sums", which is from the traditional notion of "sets" in logic. It is believed that we recognize sums of things as a part of our ontology, while this does not necessarily occur in the case of sets. To account for the meaning of a plural NP, the above- mentioned model of interpretation considers sums of things directly. However, there has been another model which, by contrast, takes singular entities as part of sums. Both models represent just a totality of the referential function of the plural NPs. They can't make a distinction between distributive and collective readings or between existential and generic readings of plural NPs. This paper tries to draw the logical forms of the related sentences regarding various readings. We will see that plural NPs can refer to at least four types of sums. Moreover, reference to these types is not encoded semantically in the NPs themselves; it is mostly the result of the world- language interaction.
Machine summary:
نظر بر اين است که ما از ماهيت هاي حاصل جمع نيز مانند ماهيت هاي مفرد شناخت پيدا ميکنيم در حالي که در مورد مجموعه ها چنين شناختي ضرورتا ميسر نيست .
از سوي ديگر، ارجاع به اين ماهيت ها به صورت معنيشناختي در خود گروه - هاي اسمي رمزگذاري نميشود؛ بلکه حاصل تعامل جهان و زبان است .
اين که چگونه ميتوان گروههاي اسمي جمع را ارجاعي در نظر گرفت ، حال آن که منطقيون همواره ارجاع را به شکل مفرد آن در نظر داشته اند؟ همچنين قصد بر آن است تا صورت منطقي جمله هاي حاوي گروههاي اسمي جمع ترسيم و خوانش هاي مختلف از گروههاي اسمي جمع معرفي و نهايتا درباره سازوکار معنيشناختي يا کاربردشناختي آنها بحث شود.
علي + حسن + رضا هريک از اين موارد يک حاصل جمع محسوب ميشود و مورد ١ت را که شامل همه ماهيت هاي مفرد است ، «حاصل جمع بيشينه »٤ ميناميم .
در واقع ، الگوي منطقي ٨ب نشان ميدهد که شناخت ما از ماهيت هايي که حاصل جمع تلقي ميشوند وابسته به شناخت ما از اتم هاي آنها است ؛ در حالي که شناخت ما از يک مجموعه ، وابسته به شناخت ما از اعضاي آن مجموعه نيست و شناخت ويژگي مشترک اعضا کافي است .
اين در حالي است که موضوع هر دو جمله ١٠ و ١١ از يک گروه اسمي واحد به شکل حاصل جمع علي+رضا تشکيل يافته ١- البته در نظريه مجموعه ها وجود ويژگي مشترک ميان اعضاي مجموعه لازم نيست .