Abstract:
ملا محسن فیض کاشانی چند قرن بعد از تألیف کتاب «احیاء علوم الدین» محمد غزالی تصمیم گرفت تا این کتاب را با آراء کلامی و روایات مأثور شیعی درآمیخته و آن را احیا و تهذیب کند. علوم شرعی متکی و مستند بر وحی الهی یعنی قرآن کریم و سنت معصومین میباشد و لازمه اعتقاد به علوم نقلی صحت منقولاتی است که این علوم بدانها مستندند. قرآن به دلیل تواتر نیاز به نقد و بررسی ندارد، اما در سنت و احادیث گاهی علیرغم صحت سند؛ صدور آن از ناحیه معصوم متصور نیست و در عین صحت سند مستغنی از نقد متن نیست. در این مقاله سعی شده است با مراجعه به کتاب «المحجه البیضاء»، به این سوال پاسخ داده شود که ملا محسن فیض کاشانی از چه روشهایی برای نقد متون حدیث استفاده کرده است. روش انجام پژوهش روش کیفی است و اطلاعات به شکل کتابخانهای و الکترونیکی گردآوریشده است. نتیجه پژوهش حاکی از آن است که فیض کاشانی با اتکا به دیدگاه اعتقادی و کلامی خود از روشهایی چون مخالفت حدیث با قرآن، سنت، تاریخ قطعی و مخالفت باعقل در رد احادیث ناصحیح استفاده نموده است.
Six centuries after writing the book "The Revival of the Religious Sciences" by Imam Mohammad Ghazali, Mullah Mohsen Feyz Kashani decided to refine this book with theological views and influential Shiite narrations and revive it. this article, by referring to the book "Al-Muhajjah Al-Bayda" by Mullah Mohsen Feyz Kashani, tried to answer the questions that How differences in the intellectual, ideological, and theological foundations of Feyz and Ghazali affected their critique and understanding of hadiths?
And what methods have been used by Faiz Kashani in criticizing the texts of hadith in "Al-Muhajjah Al-Bayda". The research methodology is qualitative and Based on the descriptive-analytical method. Data were collected from the library and electronic resources. The result of the research indicates that Feyz Kashani, relying on his doctrinal and theological views, has used methods such as hadith opposition to the Qur'an, tradition, definite history, and opposition to reason in rejecting incorrect hadiths.
Machine summary:
استخراج روشهای نقد متن حدیث در آراء فیض کاشانی در کتاب المحجه البیضاء * امیرحسین رفیع زاده اخویان 1 چکیده ملا محسن فیض کاشانی چند قرن بعد از تألیف کتاب «احیاء علوم الدین» محمد غزالی تصمیم گرفت تا این کتاب را با آراء کلامی و روایات مأثور شیعی درآمیخته و آن را احیا و تهذیب کند.
در این مقاله سعی شده است با مراجعه به کتاب «المحجه البیضاء»، به این سوال پاسخ داده شود که ملا محسن فیض کاشانی از چه روشهایی برای نقد متون حدیث استفاده کرده است.
بنابراین سوال این پژوهش چنین مطرح میشود که فیض کاشانی در «المحجه البیضاء» از چه روشهایی برای نقد متون حدیث استفاده کرده است ؟ غزالی و چرایی تألیف «احیاء علوم الدین» غزالی در اصول خود، اشعرى، در فروع، شافعى و در طريقت، پيرو شيخ ابوعلی فارمدى بوده است.
بنابراین، بهطورکلی میتوان گفت نقد متون روایات در «المحجه البیضاء» 24 مورد رخداده است که طی آن، یک مورد با استناد به آیات قرآن، 20 مورد با استناد به احادیث دیگر و سنت پیامبر؟ص؟ و ائمه هدی؟عهم؟، یک مورد با دلایل عقلی و دو مورد با استناد به تاریخ قطعی موردقبول خود در اعتبار احادیث با دیده تردید نگریسته است.
نقد متون احادیث با معیار مخالفت با سنت با مطالعه کتاب «المحجه البیضاء»، نگارنده به بیست مورد ردّ احادیث توسط فیض کاشانی با روایات واردشده از طریق خاصه دستیافته است.