Abstract:
عموم مسلمانان شیعه و اهلسنت، طلب شفاعت از اولیای الهی و رسول خدا$ را پس از وفاتشان با استناد به نصوص معتبر میپذیرند؛ ولی وهابیان معتقدند، کسی نباید از غیرِ خدا درخواست شفاعت داشته باشد. دلایل آنها را در این مورد، به چند محور عمده میتوان تقسیم کرد: یکی اینکه طلب شفاعت از غیر خدا را عاری از دلیل و برهان میدانند، دیگر اینکه تصور میکنند این کار، بهمنزله الهدانستن غیر خداست یا شفاعت را دعای غیر الله میشمارند، دیگر آنکه اعتقاد دارند، هیچ کس غیر از خدا نمیتواند در شفاعت، دخیل باشد و آخر اینکه طلب شفاعت از پیامبر$ را مخصوص به زمان حیات ایشان میدانند. در ادامه به ادعای آنان چنین پاسخ داده میشود که اولًا بین شفاعتخواهی مشرکان از بتها و طلب شفاعت مسلمانان از دوستان خدا، تفاوتی بنیادین وجود دارد و آن این است که بتپرستان، هیچ برهانی بر شفیعدانستن بتها نداشتند و همچنین آنها را در عرض نیروی الهی اتخاذ کرده بودند. درصورتی که مسلمانان برای این کار، هم برهان دارند و هم اینکه نیروی اولیای خدا را در طول قدرت او و مخلوق او میدانند. ثانیًا شفاعتخواهی از پیامبر$ مانند دعای غیر الله نیست؛ بلکه دعایی که به نیت خدادانستن مخلوق باشد، باطل است. همچنین با آوردن روایاتی از اصحاب، اثبات شد که آنان از پیامبر$ بعد از رحلتشان شفاعت میخواستند. ازاینرو هم میتوان بدون واسطه از آن بزرگوار شفاعت خواست و هم اینکه بعد از وفات ایشان نیز شفاعتخواهی مجاز است.
The majority of Muslims, whether Sunni or Shia, maintain that we can seek intermediation from the saints after their departure from this world, relying on valid religious texts. But the Wahhabi believe that we must not seek intermediation from anyone except God. The following is their argue: firstly, there is no religious base for legalization this act. Secondly, this act is deifying other creatures and asking our requests from someone other than God. They believe that no one other than God can intermediate in human's affairs. And finally, intermediation is at the time of living and not after dying. Responding to these doubts, we can say that there is a far difference between asking intermediation from idols and God. In intermediation from idols, the idolaters did not believe in intermediation from idols but consider them as Gods which are independent from the God, while Muslims believe that the saint's power is given by God and calling the prophet is equal to calling the God itself. There are some narrations proving that asking intermediation was common both at the time of our Holy prophet and after his death.
Machine summary:
دلایل آنهـا را در ایـن مـورد، بـه چنـد محـور ِ عمده میتوان تقسیم کرد: یکی اینکـه طلـب شـفاعت از غیـر خـدا را عـاری از دلیـل و برهان میدانند، دیگر اینکه تصور میکنند این کار، به منزله اله دانستن غیر خداست یـا شفاعت را دعای غیر الله میشمارند، دیگر آنکه اعتقاد دارنـد، هـیچ کـس غیـر از خـدا نمیتوانــد در شــفاعت ، دخیــل باشــد و آخــر اینکــه طلــب شــفاعت از پیــامبرص را مخصوص به زمان حیات ایشان میدانند.
مثًلا یکی آن را از باب عدم برهان شـرعی رد میکند و دومی آن را دعای غیر خدا میداند و دیگـری هـم معتقـد اسـت ازآنجاکـه طلـب شفاعت مخصوص به زمان حیات رسول خـداص اسـت ، ازایـن رو شـفاعت خـواهی از آن حضرت پس از رحلتشان ، مستلزم این است که قدرتی الهی برای ایشان قائل شـویم و ایـن نیز دربردارنده شرک است ؛ بنابراین ، بررسی هر یک از اقوال آنهـا نیـز بایـد بـه طور مسـتقل انجام گیرد.
نقد بن عثیمین در حالی طلب شفاعت موحدان از اولیای الهی را بـه مثابـه تضـرع مشـرکان بـه معبودان دروغینشان و شرک و عبادت غیر الله میداند کـه تفـاوت عمـده ای بـین ایـن دو گروه ، یعنی خداپرستان و بت پرستان وجـود دارد؛ چراکـه بت پرسـتان بـرای انتخـاب بت هـا به عنوان شفیع در نزد خدا، هیچ حجت و به تعبیر قرآن کریم ، سلطانی نداشتند.