Abstract:
هرچند آسیب رسانی علیه زنان به واسطه ابزارهای فرهنگی پدیده نوظهوری نمی باشد، اما در قرن حاضر از پیچیدگی و اهمیت خاصی برخوردار است. از یک سو مصادیق آسیب ها برحسب انواع مبانی فکری و مکاتب نظری متفاوت است و از سوی دیگر این عوامل آسیب زا، پنهان و مبهم می باشد. در این مجال در ادامه مبحث مصادیق آسیب های فرهنگی علیه زنان، انگیزه های عاملان آسیب رسانی فرهنگی علیه زنان در ابعاد فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بررسی شده است. در شماره آتی، پیامدهای خشونت زای آسیب های فرهنگی علیه زنان، بحث و بررسی خواهد شد.
Though impairing women through cultural tools is not a new phenomenon. It gained more complexity and importance in the present century. Not only does the realization of impairments vary in accordance with different intellectual and theoretical frameworks، but these impairing factors are still unknown and ambiguous. In line with our previous discussion over the realizations of cultural impairments against women، this part of the paper brings into consideration the motivations of the agents of cultural impairments against women as well as the causes of woman's participation in the process of impairing. In the next issue of the quarterly، the harmful aftermaths of cultural impairments against woman will be discussed over.
Machine summary:
"زیرا هرگاه زنان نسبت به حقوق خویش آگاهی یافته و برای رفع سلطه اقدام میکنند، سلطهجویان با تغییر تاکتیک یا ابزار، راه جدیدی را برای استمرار یا تقویت سلطه اتخاذ میکنند؛ به طور نمونه در دورههای گذشته که فرهنگ علم آموزی و کسب معرفت، در میان ملل، حتی در جوامع غربی شایع نبود، نگرش مثبتی نسبت به شأن و منزلت زن وجود نداشت و از طریق قدرت مردانه، زنان را به بند میکشیدند، اما در دورة مابعدصنعتی و تخصصی شدن کارها، علمآموزی در بین زنان نیز توسعه یافت و زمینه ورود آنان به مسئولیتهای اجتماعی فراهم شد.
زنان، مخاطبین اصلی آنان هستند، لذا از تمام امکانات رسانهای و تبلیغی بهره میجویند تا نظام اسلامی را به تضییع حقوق زن متهم نمایند 2 و حتی گاهی با صراحت در ادبیات نوشتاری، اسلام را عاملی برای فرودستی زنان میشمارند و معتقدند که دین رویکردی جنسیتی دارد 3 و بدین طریق توجه زنان را از حمایت نظام برمیگردانند و به بهانه دفاع از حقوق زن مینویسند: «یکی از مسائل عمده و عاجل جنبش زنان، مبارزه با حکومت بنیادگرای اسلامی زن ستیز در ایران است.
» 2 یکی از تحلیلگران اجتماعی در خصوص دور نمودن زنان از مشارکت سیاسی، با استفاده از سکس گرائی رسانهها و کالاهای فرهنگی ـ هنری نوشته است: «زمانی که تمام فکر مردم متوجه سکس و تلذذ جنسی شود، آنها تنها در اندیشة تجربه انواع و اقسام انحرافات جنسی میگردند و در این راه، تمامی انرژی معنوی و مادی خود را از دست میدهند، در این وضعیت نه دیگر کسی به فکر همبستگیهای ملی [اجتماعی] است، نه کسی به آگاهی سیاسی میاندیشد، نه کسی برای فداکاری در راه اهداف ملی ارزش قائل میشود و نه متوجه نابودی ارزشهای فرهنگی میگردد."