Abstract:
از نگاه یک معتقد مذهبی، عاملیت خداوند متعال در تمام ابعاد زندگی وی حضوری پررنگ دارد که تشویق به دعا برای رسیدن به مطلوب و تضمین اجابت آن، نمودی از این حضور به شمار میرود. از اینرو، یکی از مسائل بنیادینی که ذهن دینپژوهان را به خود معطوف داشته است، تحلیل رابطه میان قوانین طبیعی بهعنوان اموری تخلفناپذیر و تأثیرگذاری عواملی مانند دعا بهعنوان بستر عاملیت الهی، در رفع و دفع بلایای طبیعی در نظام آفرینش است. در یک نگره، استجابت دعا با قانون علیت، امری ناسازگار و نوعی نقض قوانین حاکم بر طبیعت به شمار میرود. در مقابل، برخی بر این باورند که استجابت دعا با قوانین طبیعت تنافی نداشته و در همان مجرا قابل تحلیل است. از همین رهگذر با توجه به جایگاه دعا و تأثیر آن در نظام فکریِ برآمده از دین، تبیین صحیح استجابت دعا و تصویر رابطه آن با قوانین علیت، امری ضروری است. بر این اساس، هدف از این نوشتار که با روش تحلیلی ـ اسنادی سامان یافته است، بررسی چگونگی تأثیر دعا در منظومه قوانین طبیعت بهعنوان یکی از چالشهای زندگی مؤمنانه است. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که از منظر قرآن کریم، استجابت دعا بهعنوان نمودی از عاملیت الهی ارزیابی میشود؛ همانگونه که تحقق پدیدهای در اثر دعا و در پرتو تأثیرگذاری اسباب فراطبیعی بر اسباب مادی، خارج از قوانین حاکم بر طبیعت نیست.
The agency (practical faculty of Divine) of God Almighty has a strong presence in all aspects of his life from the perspective of a religious believer, which encourages Duʿaʾ (Arabic: دعاء, plural: adʿiya, ادعیه, the supplication or request of people from God) to achieve the desired and ensures its acceptance is a manifestation of this presence. Therefore, the analysis of the relationship between natural law as inviolable and the effect of factors such as prayer as the basis of Divine agency is one of the fundamental issues that has attracted the minds of religious scholars in eliminating (Arabic: رفع, Romanized: Rafʿ) and refusing (Arabic: دفع, Romanized: Dafʿ) natural disasters in the creation system. In a sense, the fulfillment of supplications to the causality is considered incompatible and a breach of the laws governing nature. On the other hand, some believe that the fulfillment of supplications does not conflict with the law of nature and can be analyzed in the same way. Therefore, it is necessary to correctly explain the fulfillment of supplications and its relationship with the causality considering the place of supplication and its impact on the intellectual system derived from religion. Accordingly, the purpose of this article, which has been organized by documentary analytical method, is to investigate how Duʿaʾ affects the system of natural law system as one of the challenges of the believer’s life. The findings of this research show that from the perspective of the Holy Quran, the fulfillment of supplications is evaluated as a manifestation of Divine agency, as the realization of a phenomenon due to supplications and in light of the effect of supernatural causes on material things is not outside the rules governing nature.
Machine summary:
از منظر قرآن کریم نیز دعا میتواند مستقلاً سبب اجابت باشد و پدیدهای صرفاً در اثر دعا و بدون اسباب عادی تحقق یابد و همین روند باعث شده که بسیاری از اندیشمندان به تحلیل فرایند اثرگذاری دعا در الگوریتم نظام خلقت همت گمارند که نتایج آن، یا اصالت دادن به عاملیت الهی بهعنوان خالق هستی و انکار قوانین حاکم بر طبیعت، و یا اصیل دانستن قوانین طبیعت و انکار علل فراطبیعی بوده است.
بنابراین آنچه در این میان شایسته تحقیق است آنکه آیا دعا و تحقق پدیدهای در پرتو آن، با قوانین حاکم بر طبیعت سازگار است؟ چگونه کسی میتواند با پذیرش قانون علیت، حوادث را به اموری فراطبیعی نسبت دهد؛ در حالی که بر پایه علم، هر جزئی از نظام طبیعت صرفاً برایندی از تعامل علّی علل طبیعی است؟ نسبت به پیشینه این بحث نیز علاوه بر بحثهای مطرحشده در کتب کلامی و فلسفی، میتوان شاهد نوشتههایی بود که بهطور مستقل به واکاوی هندسه معرفتی دعا پرداختهاند؛ همچون: «تأثیر دعا بر جهان قانونمند از دیدگاه استاد مطهری و النور استامپ» (جراحی و کشفی، 1395)؛ «بررسی تعارض قانون علیت و اصل عدم قطعیت» (کیانخواه، 1386)؛ «تأثیر دعا در نظام آفرینش از منظر سه فیلسوف (ابنسینا و ملاصدرا و علامه طباطبایی)» (ساجدی و زارع، 1393)؛ «معجزه و قانون علیت» (لطیفی و پریمی، 1388) و در نهایت «رقیبانگاری خدا و طبیعت در آراء تفسیری فخر رازی» (نجفی، 1398) در این دسته جای میگیرند.