Abstract:
سابقه و هدف: امنیت یکی از نیازهای اساسی انسانها و پیش نیاز رفع بسیاری از نیازهای بشری است. اگر
افراد امنیت نداشته باشند، نه تنها نمیتوانند نیازهای خود را رفع کنند، بلکه ممکن است آنچه دارند، از
جمله جان که عزیزترین مایملک بشر است، را نیز از دست بدهند. امنیت یکی از نیازهای اساسی انسانها و
پیش نیاز رفع بسیاری از نیازهای بشری است. اگر افراد امنیت نداشته باشند، نه تنها نمیتوانند نیازهای خود
را رفع کنند، بلکه ممکن است آنچه دارند، از جمله جان که عزیزترین مایملک بشر است، را نیز از دست
بدهند.
مواد و روشها:. مطالعه حاضر از نوع توصیفی تحلیلی است و پس از بررسی مفاهیم با ارائه نتایج به پیشنهادات
کاربردی پرداخته شده است. روش تحقیق حاضر توصیفی و روش گردآوری اطلاعات آن، کتابخانهای است.
بدین صورت که از منابع کتابخانهای نظیر: کتاب، مقاله، منابع خارجی و... و آموختههای محقق استفاده
شده است.
یافتهها: از نظر این پژوهش. نیاز به امنیت با گسترش جوامع بشری، رواج فردگرایی و زیاده خواهی بشر به
نیازی ضروری تبدیل شده است. همین امر موجب گردیده است بخش قابل توجهی از تلاش انسانها و
هزینههای کشورها صرف تامین این نیاز مهم بشری شود. یکی از انواع امنیت که در سالهای اخیر به ویژه
در مکتب فرانکفورت به میزان بسیاری مورد توجه قرار گرفته است، امنیت اجتماعی است که تعاریف
متفاوتی دربارهی آن بیان شده است.
نتیجهگیری: از مباحث ایراد شده نتیجه گرفته میشود که. برخی برای تعریف آن بر مجموعهای از شرایط
مانند اهمیت عنصر هویت، تعدد ابعاد امنیت، غیرامنیتی کردن موضوعات و غیره تاکید میکنند. اگرچه
ظرفیتهای این مفهوم، بسیار بیشتر از آنچه است که پیروان این مکتب بیان کردهاند و میتوان آن را مفهوم
محوری یک گفتمان جدید دانست که بر اساس آن، درک امنیت بدون توجه به زمینه اجتماعی آن میسر
نیست. بر اساس این گفتمان جدید، امنیت موضوعی برخاسته از اجتماع تلقی میشود و این باور مرجعیت
مییابد که امنیت و ناامنی در هویت بازیگر نهفته است.
Machine summary:
اگرچه ظرفيت هاي اين مفهوم ، بسيار بيشتر از آنچه است که پيروان اين مکتب بيان کرده اند و مي توان آن را مفهوم محوري يک گفتمان جديد دانست که بر اساس آن ، درک امنيت بدون توجه به زمينه اجتماعي آن ميسر نيست .
بـراين اساس ، امنيت جزو عناصـر اصـلي سـازنده زنـدگي اجتمـاعي شـناخته ميشود و نهادهاي اجتماعي در پاسـخ بـه ايـن نيـاز شـکل گرفته اند[٢]؛ همانطور که لاروني (١٩٤٠١) و جان مورز(١٩٩٨٢) امنيت را عبارت از: تضـمين رفـاه آتـي و رهـايي نسـبي از تهديـدات زيان بخش ميدانند؛ چراکه امنيت چه از نظر افراد مدرسه و چه از نگاه انديشـمندان ، بـه عنـوان يـک نيـاز اساسـي و ضـروري در زندگي بشر معرفي ميشود؛ لذا بايد دانست که با زوال و نابودي آن نيز آرامش خاطر انسان از بـين مـيرود و تشـويش ، اضـطراب و ناآرامي جاي آن را خواهد گرفت [٣].
برخي از محققين نيز معتقدند که احساس امنيت در يـک مدرسـه گـاهي از وجود امنيت مهم تر است زيرا که واکنش ها و عکس العمل هاي افراد در مدرسه به ميزان قابل توجهي به ميزان دريافـت و ادراک آنها نسبت به تلقي که نسبت به واقعيت دارند بستگي دارد نه خود واقعيت .
از بعد مطالعات مدرسه شناختي دو نوع رويکرد يـا گفتمـان در مورد امنيت اجتماعي وجود دارد که به شرح زير ميباشد: گفتمان سلبي : در اين رويکرد يا گفتمان ، فقدان امنيت و يا نبود امنيت اجتماعي در مدرسه باعث شده که پديده اي به نـام تهديـد بوجـود آيـد؛ «راهبرد اصلي در اين رويکرد امنيتي، تقويت توان نظامي براي مقابله و سرکوب دشمنان است .