Abstract:
مقاله حاضر بر پایه این فرضیه استوار است که «جنایات وحشیانه و روزافزون رژیم صهیونیستی، سکوت سنگین قدرتهای جهانی مدعی حقوق بشر، خیانت کشورهای عربی و نبود چشماندازی روشن برای حل و فصل منازعه و پایان اشغالگری، باعث سرخوردگی و نومیدی فلسطینیها از راههای دیگر برای تحصیل حقوق خود شده است و در نتیجه عملیات استشهادی برای آنها به گزینهای بیبدیل و واکنشی به حق مبدل گشته است.» پژوهش حاضر، با روش توصیفی_تحلیلی و ابزار گردآوری دادههای کتابخانهای، مبتنی بر چارچوب نظری «نبرد نامتقارن یا ناهمتراز»، «دستاوردها و پیامهای ناشی از عملیاتهای استشهادی در سرزمینهای اشغالی» را به عنوان سوال اصلی مطرح و بررسی کرده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان میدهد که اقدامات شهادتطلبانه یا استشهادی ضمن تفاوت ماهوی با عملیات انتحاری، به عنوان گزینهای استراتژیک و شیوهای نامتقارن، برای رژیم صهیونیستی اثرات ضدامنیتی گستردهای مانند ایجاد ترس، وحشت و حس ناامنی پایدار، فرار صهیونیستها و افزایش مهاجرت معکوس، فرار سرمایه و کاهش سرمایهگذاری، فلج شدن صنعت توریسم و گردشگری، کاهش وجهه و اعتبار دولت اسرائیل در داخل، فروریختن افسانه شکستناپذیری دستگاههای اطلاعاتی و محتاط کردن صهیونیستها نسبت به اقدامات و جنایتهایشان داشته است. به اعتراف رهبران اسرائیلی، بزرگترین خطری که هماکنون این رژیم را تهدید میکند نه از جانب موشکهای بالستیک بلکه از سوی نیروهای ورزیده و سرسختی است که گروههای مختلف فلسطینی آن را در چارچوب اعزام جوانان شهادتطلب به عمق استحکامات این رژیم گسیل داشته و لرزه بر پیکره آن میاندازد.
Machine summary:
با توجه به ماهيت ، ويژگيها و مصاديق عمليات هاي استشهادي و جنگ هاي نامتقارن ، ميتوان بين اين دو پديدار، مشابهت هاي زير را برشمرد: تکرارپذيري و در دست داشتن ابتکار عمل نسبت به دشمن (گشايش جبهه هاي جديد به طوري که براي دشمن غير منتظره باشتد)، سوق دادن دشمن براي بروز واکنش هاي اقتضائي و لحظه اي (اين مسأله امکان خطا ودر نتيجه ضريب آسيب پذيري او را به شدت افزايش خواهد داد)، انعطاف پذيري (واکنش سريع نسبت به اقدامات دشمن )، اصل فريب و غافل گيري (به معناي وارد ساختن ضربه به دشمن در زمان و مکان با شيوه و ابزاري که دشمن آمادگي پذيرش و واکنش مؤثر را نداشته باشد)، غيرقابل پيش بيني بودن (الگوي رفتاري نامشخص ) و تاکتيک پذيري بالا (پرهيز از تکرار تاکتيک که باعث ميشود دشمن تصوير درست و دقيقي از حملات آينده نداشته باشد)، نامعيني جنگجويان ، نامشخصي صحنه نبرد، کوتاه مدت بودن و حفظ دور تک (اجراي عمليات هاي مستمر و پي در پي، به طوري که دشمن يک لحظه آرامش نداشته باشد)، اصل پيش دستي (ايجاد اخلال در آزادي عمل دشمن و کند کردن حرکت او)، فضاي مانور زياد داشتن (عمق آفندي بالا)، ضربه زدن دقيق عملياتي، اثرگذاري شديد 1 نشريات علمي دانشگاه جامع امام حسين (عليه السلام ) ١٢٥ 1 Gal Luft 2 Institute for the Analysis of Global Security (IAGS) رواني در سطح تاکتيکي دشمن (هرچند در صورت استمرار عمليات ها در بلند مدت بر سطح استراتژيک دشمن نيز اثرگذار خواهد بود)، تقويت روحيه شهادت طلبي و غيرت ديني و ملي (جلب نظر مساعد مردم و حمايت همه جانبه آنها)، قابليت بالا در پراکنده عمل نمودن (سبب تمرکززدايي امنيتي از دشمن ميشود)، داشتن واحدهاي اجرايي و رزمي کوچک و نيازمحدود به عوامل پشتيباني و تدارکاتي (منجر به سيال بودن اقدامات ميشود) و سرانجام خطرپذيري معقول و حساب شده (در صورت لو رفتن عمليات ها، نسبت به نبرد متقارن ، خسارت و تلفات کمتري دارد).