Abstract:
فلسفه همان نفس انگیزه پژوهش و آموزش است و اگر فایدهیی هم از آن ناشی میشود - که عمیقا همینطور نیز است - از همین لحاظ خواهد بود؛ در واقع هیچ رشتهیی در زمینه آموزش و پژوهش به اندازه فلسفه موثر و کارآمد نمیتواند باشد. در نزدیکسازی فلسفه و ادبیات, ما نه با یک مسالهء بلکه به سبب تنوع هریک و خاصه گسترش بسیار وسیع» ء موضوعها و دامنه مطالب آنهاء به ناچار با مسائل زیادی روبهرو میشویم. پژوهش حاضر به روش مروری کتابخانهای انجام شده است که هدف از آن بررسی زبان شعری و فلسفه در تربیت بود. در هر صورت ما در تامل در روابط فلسفه و آدبیات. با طیف خاصی از وجوه تشابه و تفارق آنها سر و کار داریم و احتمالا در هر موردی باید مطابق همان مورد به نتیجهگیری بپردازیم. مثلا با آنچه در این نوشته گفته شدء مسلم است که وضع رمان - خاصه اگر مولف آن به نحوی ادعای فلسفه گویی داشته باشد - و موقعیت شعر - خاصه اگر شاعر برعکس, خواسته باشد زیبایی شعری و محتوای درونی آن را از هر نوع فلسفه باوری» دور نگه دارد- در هر صورت با هم بسیار متفاوت خواهد بود. ولی آنچه به نحو عملی محرز میتوان تلقی کرد. ء این است که اگر بتوان قلمرو مشترکی میان فلسفه و آدبیات تشخیص دادء باز به لحاظ ذوق سلیم» رابطه آنها از نوع عموم و خصوص من وجه خواهد بود و این را میتوان دلیل موجهی دانست برای اینکه در بحث رابطه احتمالی میان آنهاء در مورد هیچ یک قایل به تفوق انحصاری یکی از آن دو نسبت به دیگری نشویم.