Abstract:
موضوع نسبت آزادی با قیام امام حسین (علیه السلام) و قیام امام خمینی (ره) پسیار پیچیده و دارای چند
جنبه است» در قیام امام حسین ۷-۱۴۱ که به عنوان یکی از مهمترین رویدادهای تاریخ اسلام شناخته میشود» به
منظور دفاع از حقوق و عدالت علیه دیکتاتوری دیوانهوار یزید در بستر تاریخ اسلام به وقوع پیوست. قیام امام
بر (علیه السلام) از یکی سو نشاندهنده اعتراض به فساد و ستم و قدرت ظالمانه بود و از سوی دیگر نمادی از
آزادی و وفاداری به اصول و ارزشهای دینی بود. قیام امام حسین اعلیه لطم؟ تمام قیام های عالم را سازماندهی کرد
و در عصر حاضر انقلابی را نمیتوان فرض کرد مگر این که نشاتی از کربلا نبرده باشد امام حسین (علیه السلام) با قیام
خود آزادی و آزادگی را به ملت مسلمان دیکته کردءاین قیام امام حسین علیه السلام بود که امید زنده ماندن اسلام را
در دل اندیشمندان و عالمان اسلامی زنده نگه داشت. با همین مبنا قیام امام خمینی (ره) که در سال ۱۳۵۷ ه رخ داد» بیشتر با عنوان انقلاب اسلامی مشهور است. امام خمینی (رحمة الله علیه) از سوی دیگر قیام ملت
مسلمان ایران را متاثر از قیام کربلا عنوان کردند.کشوری که ملتش هیچ امیدی به آینده نداشتند و در هر نبردی
مغلوب جبهههای مبارزه بودند» این روحانیت و در صدر روحانیت امام خمینی رم
بود که این دغدغه را
درست متوجه شد و برای تشکیل حکومت اسلامی اقدام کردند و نتیجه این انقلاب حریت و آزادی ملتی وابسته و
دربند بود. در این پژوهش که به روش تحلیل-توصیفی و با هدف دستیابی به نسبت میان آزادی با قیام امام حسین
(ع) و قیام یکی از شاگردان مکتب ایشان در عصر حاضرء یعنی امام خمینی (ره) انجام شده» به این مطلب دست
یافته است که قیام امام خمینی تحولات بسیاری را در سیستم سیاسی ایران به همراه داشت و تشکیل دولت اسلامی
و برقراری اسلام سیاسی را هدف قرار داد. بنابراین» نسبت آزادی با قیام امام حسین و قیام امام خمینی را میتوان
به عنوان تلاش برای برقراری دولتی عادلانه و مشروع در برابر ستم و استبداد توصیف کرد که در نهایت به برقراری
آزادی افراد و جامعه» و حفظ اصول و ارزشها منجر شد. در هر دو قیام» نیروهای شجاع و عاشقان حق به خاطر
آزادی تا آخرین نفس خود مبارزه کردند.
Machine summary:
با بررسی آثار اندیشمندان غرب میتوان پیبرد که نخستین عنصری که مفهومآزادی را به وجود آورد، نبود خودکامگی است، اگر قدرت فقط بر اساس قانون اعمال شود افراد در امان خواهند بود، اما باید از آدمیان بر حذر بود و چون هیچ فردی آنقدر با فضیلتنیست که قدرت مطلق را در دست داشته باشد و فاسد نشود نباید به هیچ کس قدرتمطلق داد، پس میبایست قدرت باز دارندة قدرت باشد، باید مراکز تصمیمگیری،ارگانهای سیاسی و اداری متعدد باشند تا بتوانند متعادل کننده یکدیگر باشند و از آنجاکه همة آدمیان در حاکمیت شریکند لازم است که اعمال کنندگان قدرت به نحوینماینده و برگزیدة فرمانبرداران باشند، به عبارت دیگر آزادی در گرو اجرای قانون و نبود استبداد معنا پیدا میکند(کاتوزیان، دولت و جامعه در ایران، 1400: ص69).
نتیجه گیری: نسبت آزادی با قیام امام حسینی (علیه السلام) و قیام امام خمینی(رحمۀ الله علیه)را میتوان به عنوان تلاش برای برقراری دولتی عادلانه و مشروع در برابر ستم و استبداد توصیف کرد که در نهایت به برقراری آزادی افراد و جامعه، و حفظ اصول و ارزشها منجر شد، در هر دو قیام، نیروهای شجاع و عاشقان حق به خاطر آزادی تا آخرین نفس خود مبارزه کردند.