Abstract:
پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه ساختار توزیع قدرت در خانواده با خشونت علیه دانشآموزان انجام پذیرفت. پژوهش حاضر از پژوهشهای کاربردی بود که روش پژوهش بصورت توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشآموزان منطقه کهنوج ر در سن 12 تا 18 سال بود و با استفاده از جدول نمونهگیری مورگان، برای جامعه آماری نامحدود پژوهش حاضر، حداقل تعداد نمونه آماری 384 عدد بدست آمد که به روش تصادفی ساده انجام پذیرفت. به منظور گردآوری دادهها در این پژوهش از دو پرسشنامه استاندارد ساختار توزیع قدرت در خانواده و خشم دانشآموزان استفاده گردید که پایایی آنان به روش آلفای کرونباخ به ترتیب 83/0 و 86/0 محاسبه شد. براساس نتایج این تحقیق ارتباط و تاثیر مثبت و معناداری بین ساختار توزیع قدرت در خانواده بر روی خشونت علیه دانشآموزان منطقه کهنوج یافت شد. همچنین ملاحظه گردید که بین ابعاد ساختار توزیع قدرت در خانوادههای منطقه کهنوج با خشم دانشآموزان ارتباط مثبت و معنیدار (به جز عامل شیوهی اعمال قدرت در خانواده) که ارتباطی به وجود نداشت، وجود داشت.
Machine summary:
براساس نتايج اين تحقيق ارتباط و تاثير مثبت و معناداري بين ساختار توزيع قدرت در خانواده بر روي خشونت عليه دانش آموزان منطقه کهنوج يافت شد.
واژه هايکليدي: ساختار توزيع قدرت ، خانواده ، خشونت عليه دانش آموزان مقدمه خشونت هاي خانگي از جمله مسائل و مشکلاتي است که زندگي بسياري از زنان را در طبقات و قشرهاي گوناگون اجتماعي به نوعي متأثر ميسازد.
بنابراين با توجه به گزارش هاي قابل توجهي که در مورد پديده خشونت عليه زنان و همسر آزاري وجود دارد، ضرورت بررسي بيشتر خشونت خانگي در مناطق مختلف با توجه به ساختار توزيع قدرت خانواده آن اجتماع وجود دارد.
فرضيه هاي تحقيق فرضيه اصلي بين ساختار توزيع قدرت با خشونت عليه دانش آموزان منطقه کهنوج رابطه وجود دارد.
فرضيه هاي فرعي بين ساختار روابط قدرت با خشونت عليه دانش آموزان منطقه کهنوج رابطه وجود دارد.
بين ساختار توزيع قدرت با خشونت عليه دانش آموزان منطقه کهنوج رابطه وجود دارد.
رابطه شيوه هاي اعمال قدرت در خانواده با خشونت عليه دانش آموزان (به تصویر صفحه رجوع شود) نتيجه گيري براساس نتايج اين تحقيق ارتباط و تاثير مثبت و معناداري بين ساختار توزيع قدرت در خانواده بر روي خشونت عليه دختران کودک همسر منطقه کهنوج يافت شد که قابل انتظار هم بود؛ زيرا پژوهش هاي مشابه اي در اين زمينه يا با متغيرهاي مشابه صورت گرفته که نمايانگر ارتباط مستقيم دو متغير فوق بوده اند، که از جمله اين پژوهش ها ميتوان به پژوهش هاي اماني (١٣٩٤)، خاکپور (١٣٩٢)، عنايت و دسترنج (١٣٨٩)، ذوالفقار پور (١٣٨٣)، سعيديان (١٣٨٢)، پرير و همکاران (٢٠١١)، ويرارئال (٢٠٠٧) و لي و بتي (٢٠٠٣) اشاره کرد.