Abstract:
هدف از پژوهش حاضر طراحی الگوی آموزش مهارتمحور در مدارس بر مبنای نیازهای واقعی جامعه با استفاده از تئوری دادهبنیاد است. برای پاسخ به این سؤال از روش پژوهش نظریه دادهبنیاد و با رویکرد کیفی و برای تحلیل دادهها از نرمافزار MaxQDA استفاده شد. روش نمونهگیری، از نوع هدفمند بود که در مجموع با انجام 10 مصاحبه با اساتید و خبرگان حوزههای مدیریت آموزش و آموزش مهارتمحور به اشباع رسید. نتایج و یافتههای پژوهش نشان داد که پدیده محوری آموزش مهارتمحور دارای سه مؤلفه تسهیلکننده زندگی فردی و اجتماعی؛ مهارت ارزشآفرین و مهارت انسانساز است. شرایط علّی که سبب بروز پدیده الگوی آموزش مهارتمحور در مدارس بر مبنای نیازهای واقعی جامعه میشود، در چهار دسته فشارهای عصر جدید برای تغییر؛ فشار نیازمندیهای جامعه؛ عملکرد ضعیف نظام آموزشی غیر مهارتی در برابر نظام مهارتمحور؛ باورهای فرهنگی جامعه قرار گرفتند. شرایط زمینهای دارای 5 مؤلفه اصلی شامل سیاستگذاری برای سیستمهای نوین آموزشی؛ ارتقا منابع انسانی مهارتمحور؛ تأمین امکانات و زیرساختهای مادی؛ بستر مناسب تکمیلکنندگان آموزش مهارتمحور و باورهای فرهنگی جامعه و خانوادهها بود. راهبردهای مناسب برای دستیابی به آموزش مهارتمحور بر مبنای نیازهای واقعی جامعه در شش دسته اصلاح فرآیندهای غلط دولتی و حمایت همهجانبه دولت؛ فرهنگسازی همهجانبه در جامعه؛ تقویت و غنیسازی منابع انسانی مهارتمحور در جامعه؛ تغییر در رویهها و فرایندهای آموزشو پرورش؛ تغییر بنیادی در سیاستهای آموزشو پرورش و جذب حمایت مکملهای موثر جای گرفتند. پیامدهای حاصل از اجرای راهبردها در چهار مؤلفه منافع اقتصادی؛ پیامدهای مثبت اجتماعی و فرهنگی؛ پیامدهای مثبت فردی و پیامدهای آموزشی جای گرفتند.
The purpose of the current research is to design a model of skill-oriented education in schools based on the real needs of the society using data base theory. To answer this question, data-based theory research method was used with qualitative approach and MaxQDA software was used for data analysis. The sampling method was of a targeted type, which reached saturation by conducting a total of 10 interviews with professors and experts in the fields of education management and skill-based education. The results and findings of the research showed that the central phenomenon of skill-oriented education has three components that facilitate individual and social life; It is a value-creating skill and a human-building skill. Appropriate strategies to achieve skill-oriented education based on the real needs of society in six categories of correcting wrong government processes and all-round support of the government; all-round culture building in the society; strengthening and enriching skill-oriented human resources in society; change in education procedures and processes; A fundamental change in education policies and attracting the support of effective supplements took place. the consequences of the implementation of strategies in the four components of economic benefits; positive social and cultural consequences; Individual positive outcomes and educational outcomes were included.Key words: skill-oriented education, real expectations of society, value-creating skill, human-building skill
Machine summary:
براي رفع اين نياز در کشور پژوهش هايي نظير کيا لاشکي و همکاران (١٤٠٠) پژوهشي تحت عنوان ارائه الگوي آموزش هاي مهارتي اثربخش جهت ارتقاي آموزش در مراکز علمي کاربردي ؛ اديب منش و صدر (١٤٠٠) پژوهشي تحت عنوان طراحي الگوي مطلوب برنامه درسي ارتقاي مهارت هاي زندگي دانش آموزان دوره ابتدايي؛ محمديان و همکاران (١٣٩٩) پژوهشي تحت عنوان نقش تکاليف مهارت محور در پرورش مهارت هاي زندگي دانش آموزان دوره اول ابتدايي؛ ناصري آلاشتي و همکاران (١٣٩٩) پژوهشي با عنوان الگوي بومي سازي برندينگ مهارت آموزي و کارآفريني فردي و اجتماعي در مدارس ايران ؛ لطفي جلال آبادي و همکاران (١٣٩٨) در پژوهشي که تحت عنوان طراحي الگوي مهارت محوري براي دانشجويان فني وحرفه اي با استفاده از نظريه داده بنياد؛ اکبري لنگوري و احمدي بالف (١٣٩٨) تحت عنوان چرا تکاليف مهارت محور؛ محمدي و رحماني (١٣٩٨) پژوهشي تحت عنوان بررسي تأثير تکليف مهارت محور و خلاق بر ميزان يادگيري دانش آموزان ابتدايي و ديگر پژوهش ها ارائه شده است ؛ اما در هيچ يک از اين پژوهش ها در ٩٤ | پژوهش هاي رهبري آموزشي | سال هفتم | شماره ٢٨ | زمستان ١٤٠٢ زمينه نيازهاي واقعي جامعه و مهارت محوري دانش آموزان بر اين مبنا سخني به ميان نيامده است و نياز روزافزون جامعه ايران ، به انجام پژوهش هايي منسجم براي پر کردن اين خلأ پژوهشي احساس ميشود.