Abstract:
ساز و کار جهان واقعیتی که سعدی در حکایتهای گلستان در پی بیان و تصویر آن است،به همراه ساختار حکایتپردازیهای گلستان،آن را در موضعی کاملا متفاوت و متمایز از کتابهای تعلیمی و حکایتهای اخلاقی رایج در ادب فارسی،قرار میدهد.در این نوشتار کوشش شده تا این دو وجه و سایر جلوههای حکایتپردازیهای گلستان،به ویژه از منظر چگونگی حضور راویان مختلف و رابطهی میان روای«روایتپرداز»و«کنشگر»:به بحث و واکاوی گذاشته شود.از این رهگذر توجهی خاص و نسبتا مفصل به ساختار حکایتها از جنبهی«زاویه دید»مبذول شده است.بر این اساس راویان روایتها به پنج دسته تقسیم شدهاند:
الف:راوی دانای کل مداخلهگر،ب:دانای کل بیطرف،ج:دانای کل محدود،د:اول شخص درگیر، هـ:اول شخص ناظر.نتیجهای که از بررسی آماری که از مجموعهی حکایتهای هفت باب نخست گلستان به دست آمده است،نشان میدهد.
آمار بیشترین کاربرد متعلق به راوی نوع«الف»است،و راوی نوع«د»کمترین شمار را به خود اختصاص داده است.افزون بر آن در تحلیل آماری این نکته نیز به اثبات رسید که میزان به کارگیری زاویه دیدهای گوناگون متناسب با مضمون و محتوای هر باب است و از این جهت رابطهی معنیداری میان مضمون هر باب با شیوهی روایتپردازی وجود دارد.
Machine summary:
"«عمل روایت» (Narration) و توجه به ساختار زاویهی دید Point of view است و اگر چه این هر دو اصطلاح از
زاویهی دید«به موقعیتی گفه میشود که نویسنده نسبت به روایت داستان اتخاذ میکند و دریچهای است که پیش
که در گلستان با این شیوه روایت شده 15 مورد است که شمال 03/2 درصد کل حکایتها میشود.
حکایتپردازی است که اگر چه به شیوهی سوم شخص حکایت را روایت میکند،جابهجا در میان داستان ظاهر میشود
راوی براساس اعتماد به قول شخصیتهای درگیر در داستان است و از آنجا که خود در همه جا حضور ندارد قادر
با یکی از شخصیتهای داستان همراه میشود و در مواردی از این مرحله نیز فروتر میافتد و همچون رهگذری به
ماجرای داستان نقل میشود یا به عبارت دیگر شخصیت اصلی داستان،راوی-قهرمان است و داستان از زاویهی دید
مجموع 14 حکایت،تعداد 73 حکایت از منظر راوی دانای کل و از زبان سوم شخص نقل شده است(جدول 3 و
در برابر این باب،باب پنجم(در عشق و جوانی)قرار دارد که راوی اول شخص در آن به اوج قدرت رسیده است و
میتوان چنین فرض کرد که این اندازه به کارگیری راوی اول شخص در حکایتهای این باب نیز در تناسب با
کرده و تنها در دو حکایت به عنوان راوی اول شخص حضور یافته است.
وجود ندارد و این کتاب مانند کشکول یا جنگی است که سعدی از زبان افراد مختلف شنیده یا خود شاهد آن بوده
این گونهی روایتی در حکایتهای سعدی را میتوان با ساختار«گونهی روایی با سوم شخص مفرد»یا«راوی شخصی»منطبق دانست که آخرین و جدیدترین آن نیز محسوب میشود(نیمهی دوم سده نوزدهم میلادی)."