Abstract:
پوزیتیویسم منطقی یکی از پرآوازهترین مکتبهای فلسفی سده اخیر بوده که صاحب
نظران بسیاری از علوم مختلف در پیدایش و گسترش آن سهیم بودهاند. این فلسفه
با هدف اعلام مرگ متافیزیک و ارائه ساختار جدیدی برای معرفتهای بشری، مسئله
معنیداری را مطرح نمود. به نظر متقدمان این نحله، معیار معنیداری،
اثباتپذیری تجربی است. این معیار چنان مورد نقد و تردید جدی قرار گرفت که با
فاصله کمی، تعدیل یافته، به صورت تأییدپذیری ارائه شد. در دوران معاصر برخی
از فیلسوفانی که گرایش پوزیتیویستی دارند، آن را به ابطالپذیری تبدیل کردند.
این مکتب فلسفی در عین حال که از مهمترین مدعیات خود دست برداشت، آثار
قابل توجهی در حوزه فلسفه از خود به جای گذاشته است که در این نوشتار به آن
پرداخته شده است.
Machine summary:
"(2) اگر کسی آن شیوه تحقیقی را که به این نظریات کلی درباره فلسفه و مابعدالطبیعه انجامیده است، مورد پرسش قرار دهد، کارناپ و دیگر پوزیتیویستهای همفکر او، چیزی برای ارائه ندارند، نه چیزی در این مورد گفتهاند و نه میتوانستند بگویند تا پاسخی در خور آنها مطرح شود، مگر اینکه آن را «توصیه»ای از جانب خویش بدانند که در این صورت نیز مبرای از نقد خواهد بود؛ زیرا توصیه فاقد مبنای عقلانی است تا در خور بررسی باشد.
(3) اگر ابطالپذیری را روایت دیگری از پوزیتیویسم بدانیم و سخنان پوپر را تدوین تازهای از اثباتپذیری به شمار آوریم، چنان که به نظر برخی چنین است؛ زیرا «پوپر بر این است که یک گزاره برای آنکه معنی داشته باشد، باید با وضع بعضی از امور سازگار باشد و با بعضی دیگر نباشد.
ثانیا بر فرض که استقراء در چنین مواردی قابل حصول یا به طور کلی معتبر باشد، شباهت به تمثیل خواهد داشت؛ زیرا چنین استقرایی از تشبیه محسوس به معقول به دست آمده است و چگونه میشود که از طریق تجربه امری غیر تجربی را اثبات یا ابطال کرد و این مگر چیزی غیر از مجرب ساختن امور غیر تجربی است؟ قیاس نیز برای نفی مابعدالطبیعه به کار نمیرود؛ زیرا قیاس فرضی به کار رفته برای نفی مابعدالطبیعه، یا از مقدمات طبیعی و تجربی تشکیل شده است یا از مقدمات مابعدالطبیعی و غیر تجربی."