Abstract:
فمنیسم به عنوان مکتبی شناخته میشود که داعیه مبارزه علیه فرودستی زنان نسبت به
مردان در عرصه خصوصی و ادعای جایگاه نازل آنان در عرصه عمومی (محیط کار، جامعه،
فرهنگ و عرف اجتماعی) را دارد. فمنیسم و مبارزات فمینیستی در کشورهای جهان سوم
و از جمله جوامع اسلامی، پس از پیوستن این کشورها به فرایند توسعه و افزایش حضور
زنان در عرصه عمومی با هدف جبران عقبماندگی زنان نسبت به مردان، به لحاظ حقوقی
و اجتماعی، زمینه طرح پیدا کرد. روند توسعه کشورهای خاورمیانه بنا بر ادعای
فمینیستها، به دلیل نسخهبرداری از الگوی جهان سرمایهداری، ناخواسته مناسبات
پدرسالاری رایج در کشورهای غربی را به این جوامع منتقل ساخته است و در نتیجه،
مردان جامعه، دارایی و سایر منابع اقتصادی را در کنترل خود گرفته و در تدوین حقوق و
مقررات اجتماعی و توزیع مناصب سیاسی، به خود اولویت داده و زنان را همچون جنس
دوم در رتبه بعدی اهمیت قرار میدهند.
گرچه در جوامع خاورمیانه، مقام و منزلت زن به واسطه برخی تنگ نظریها و
برداشتهای سطحی از اصول اسلامی در جایگاه درستی نیست، اما تلاش زنان مسلمان
این جوامع با هدف بهبود منزلت و جایگاه خود و ایفای نقشی فعال و متناسب با آنچه
شریعت از آنها انتظار دارد، نباید به تکوین این شبهه بینجامد که زمینه فعالیت و گسترش
اندیشههای فمینیستی به بهانه دفاع از حقوق برابر زنان در مقابل مردان، در اینگونه
جوامع فراهم است؛ زیرا در ابعاد گوناگون، از جمله حوزه اندیشه (نظریهپردازیهای
صورت گرفته در قالب دو نحله «نوسلفی» و «اجتهادی») و نیز در بعد سیاسی (مشارکت و
حضور رو به افزایش زنان در عرصه عمومی) و به ویژه در بعد اقتصادی (گسترش میزان
اشتغال زنان در حوزههای تولیدی و اجرایی) شائبه کهتری زن نسبت به مرد در جوامع
مسلمان خاورمیانه را به شدت به چالش میکشد.
Machine summary:
نظریههای جهان غرب درباره اشتغال زنان در جهان غرب، گرچه از لحاظ نظری، به طور کلی نسبت به توان زن برای پذیرش انواع مشاغل و حرفهها، گرایشهایی وجود دارد، ولی در عمل، نشان داده شده است که کارفرمایان و صاحبان صنایع آمادگی پذیرش این نظر را در عرصه عمل ندارند و زنان معمولا از تبعیض با مردان در تصدی نوع کارها، مشاغل، دستمزد و بازار کار ناراضی هستند.
شواهد آماری ذکر شده گویای این واقعیت است که در کشورهای آسیایی به رغم افزایش سطح اشتغال زنان و به خاطر وجود ناهنجاریهایی همچون تخریب خانواده، عدم امنیت روانی و سوء استفادههای جنسی در محل کار، ارتقای منزلت زنان میسر نشده است، در حالی که در نظر فمینیستها، جامعه آرمانی با برابری زنان و مردان در تمام شاخصهای توسعه انسانی حاصل میگردد؛ اما در بسیاری از زمینههای اجتماعی، صرف تساوی بین دو جنس راهحل نهایی نبوده و معضلات را پیچیدهتر نموده است؛ چنانکه در صحنه اقتصاد، سیاستهای اتخاذ شده مربوط به نیروی کار زنان، موجب جذب بیشتر زنان در مشاغل میانی گردیده و در حوزههای تصمیمسازی اقتصادی، حضور زنان به طور قابل تأملی کمرنگ است.
از اینرو، چه بسا سیاستها و اقدامات صورت گرفته در کشورهای اسلامی خاورمیانه طی دهههای اخیر، در جهت تمهید و تسهیل ورود زنان به عرصه عمومی بر اساس این باورداشت بنیادین، که همه آنچه مردان انجام میدهند در توانایی و شأن زنان نیست و به عکس ـ که مطابق آموزههای اسلام در این زمینه است ـ رضایتخاطر فمینیستها را فراهم نیاورد؛ چه آنکه اصولا در نگرش آنان، عدالت جنسیتی برابری و تساوی مطلق بین زن و مرد را اقتضا میکند.