خوشه های زرین ادب Literature and art

"5-حریص با جهانی گرسنه است و قانع‌ به نانی سیر،حکما گفته‌اند توانگری به‌ قناعت به از توانگری ببضاعت، 6- کریمان را بدست اندر درم نیست‌ خداوندان نعمت را کرم نیست «قاموس عشق من باده نوش زمزم«الستم» رند«بلی»گوی خداپرستم‌ قاموس عشقم،واژه امیدم‌ کانون فتحم،دشمن شکستم‌ من تک‌سوار توسن شکوهم‌ موجم،غرورم،بیقرار و مستم‌ من تندرم،رعدم،شهاب و تیرم‌ تندیس شب را با شفق شکستم‌ من در خلیج از خون خود گذشتم‌ تا به بسیج عهد دوباره بستم‌ من کیستم؟رزمنده‌ای دلاور کز سلطه کفر زمانه رستم‌ من شاعر شعر بلند عشقم‌ با شعر خود بر موج خون نشستم «حسین قامت» حماسه‌آفرینان وطن جان نثارانی که بهر وصل جانان می‌روند جان بکف بگرفته با شوق فراوان می‌روند در قلوب پاکشان جایی ندارد دیو ترس‌ آن دلیران با شجاعت بهر قربان می‌روند یوسف گم‌گشته عشقند و از شوق وصال‌ با نشاط بی‌نظیری سوی کنعان می‌روند پیر عرفان چون‌که داده حکم پیکار و جهاد با سر و جان در پی اجرای فرمان می‌روند قاتلوهم خوانده در قرآن و بهر لا تکون‌ تا هلاک فتنه در عالم چو طوفان می‌روند عشق و ایمان را عجین کردند در میدان رزم‌ با سلاح دین و با آیات قرآن می‌روند بلبلان عاشق و شیدای گل با بذل جان‌ پر گشوده سوی یار و تا گلستان می‌روند فاضلا بنگر که این رزم‌آوران جان به کف‌ بر سمند حادثه بنشسته،چونان می‌روند ابو الفضل جلیلوند(ا."