Abstract:
نظریة فطرت بر ویژگیهای خاص انسانی در سرشت و خلقت وی اشاره میکند که انسان را از
حیوانات متمایز میسازد. استاد مطهری این نظریه را از معارف اسلامی، قرآن و سنت،
اخذ میکند و با نظریهپردازی و مفهومسازیفلسفی از آن، در گشودن بسیاری از
معضلات کلامی و دینپژوهی بهکار میبرد. نقش مبنایی نظریه فطرت را در سامان
بخشیدن به اندیشة استاد مطهری میتوان رؤیت کرد. معرفتشناسی، خداشناسی،
جهانشمولی و جاودانگیاخلاق، انسانشناسی و اصالت انسان، فلسفه تعلیم و تربیت و
بسیاری از مباحث دینشناسی چون پلورالیزم، منشأدین، گونههای دینداری، منطق فهم دین
در اندیشه استاد مطهری به نظریه فطرت استوار است. به همین دلیل نقدنظریه فطرت چالش
مبنایی را بهمیانمیآورد.
Machine summary:
"از نظر استاد مطهری تمام نظریههای جامعهشناختی وروانشناختی که سعی دارند دینداری را با ارجاع به عوامل اجتماعی و روانی تبیین کنند از توجیه این واقعیت تاریخیعاجزند و تنها نظریه فطرت میتواند با تکیه بر گزارشهای فطری (عشق و پرستش) همزادی و همراهی دین با بشررا تفسیر کند.
استاد مطهری با چنین تحلیلی موافق است اما جهانشمولی، اطلاق و جاودانگی اخلاق را چگونه میتوان تأمین کرد؟ به علاوه اگر حسن و قبح را اعتباری بدانیم با چهملاکی میتوان تعابیر اخلاقی را ارزیابی کرد؟ استاد بر اساس نظریه فطرت به این پرسشها پاسخ میدهد: اگر چه در تعابیر اخلاقی نمیتوان از صدق و کذب آنها سخن گفت و ملاکهای رایج صدق و کذب قضایای نفسالامری را در مورد آنها به کار برد، میتوان ملاکی را برای ارزیابی آنها در نظر گرفت.
حال باید دید پشتوانه کلیت و دوام و اطلاق تعابیر اخلاقی چیست؟ از آن جا که بین اجزای تصوری تعابیر اخلاقی رابطه نفسالامری وجود ندارد و این رابطه، قراردادی است، چگونه میتوان این اوصاف را درباره آنها پذیرفت؟ نظریه مختار این است که این اوصاف نه بااتکاء بر روابط نفسالامری اجزای تصوری بلکه با اتکاء بر وجود من علوی و ملکوتی انسانهاست که موجب میشود، تمام افراد انسانی در تمام زمانها و به طور دایمی و در تمام شرایط و موقعیتها، اعتبارهای واحدی را لحاظ و ایجاد میکنند (همو: 1366: ج 2، ص304) قبلا یادآور شدیم که استاد در فطرت «مشترک بین همه انسانها بودن» را نیز اخذ میکند."