گوناگون (در زوایای تاریخ اسلام) Transit

"در زوایای تاریخ اسلام گردآورنده: کوچک و خواندنی آقای بدر الدین نصیری گوناگون(از زوایای تاریخ اسلام) ترک دشنام عمر بن عبد العزیز وقتی بخلافت رسید تصمیم گرفت که‌ دشنام دادن و ناسزا گفت به آل علی(ع)را که در زمان خلفای‌ قبلی معمول بوده ترک نماید. خادم گفت حکم‌ چنانست که با همین جامعه بیائی،امین با همسان لباس نزد پدر آمد هرون او را نوازش کرد و گفت امین هر حاجتی که داری‌ بگو تا من برآورده کنم. مأمون‌ بخدمت پدر شتافت هرون از او پرسید چرا سلاح پوشیده و این خواص را برای چه جمع آورده‌ای جنگی در پیش نیست‌ مأمون گفت شک نیست که دشمنان امیر المؤمنین زیادند. رشید گفت اگر حاجتی داری بگو که برآورده است‌ مأمون گفت:مدتی است که عده محبوسین بلاتکلیف زیاد شده است امیر فرمان دهد که به تقصیرهای آنها رسیدگی شود مقصر را مجازات و بی گناه را آزاد سازند. هرون گفت فردا چنین خواهم کرد مأمون گفت مدتی است که مواجب لشکریان‌ بتعویق افتاه است امیر المؤمنین دستور فرمایند که مواجب‌ آنها را بدهند."