ماه در آشیان سیمرغ Literature and art

"عبد الله شرف‌نژاد دبیر از زازران شهرستان فلاورجان (به تصویر صفحه مراجعه شود)(به تصویر صفحه مراجعه شود) (به تصویر صفحه مراجعه شود)(به تصویر صفحه مراجعه شود) بانوی غیرت‌48 در سیل اندوه و مصیبت،ایستاده‌ فرسنگ‌ها دور از دیار خویش یک زن‌ یک دشت کشته یک طرف و آن سوی دیگر یک قافله آوراگی،یک خیمه شیون‌ یک بوسه،یک بدرود،اما ساعتی بعد یک نعش خون‌آلود و بی‌سر،روی دامن‌ با شانه‌های زخمی از بیداد نیرنگ‌ زنجیرهای حادثه بر دست و گردن‌ گرداب نفرت درنگاهش موج می‌زد تا خطبه‌ی طوفان بخواند پیش دشمن‌ لب باز کن ای دختر قران ناطق‌ بغض سکوتت را به سنگ خشم بشکن‌ از خون بگو،خون عزیزان شهیدت‌ از دست و پای پاره از سرهای بی‌تن‌ می‌گفت و آتش می‌چکید از واژه‌هایش‌ بنیاد کفر از لهجه‌اش می‌سوخت خرمن‌ ای از تو سرخورده،سرافکنده،اسیری‌ وی چلچراغ استقامت از تو روشن‌ لرزیده کاخ ظلم از لحن حضورت‌ تاریخ مانده پیش گفتار تو،الکن‌ بانوی غیرت،خواهر خورشید،زینب‌ مجموعه‌ی مردانگی در قالب زن‌ می‌شد خلاصه کرد اگر توصیف او را اندوه خوردن،زخم دیدن،صبر کردن به مناسبت ایام محرم علیرضا کاشی‌پور محمدی. من خواب باران می‌بینم من نگاه خیره خود را به سوی آسمان خالی بالا می‌برم چشمانم را می بندم عطر کمیابی در مستی شیرین عشق وجود دارد. دشت زیبای گل سرخ این حافظه‌ی قلب‌ها و جان‌های پنهان، این دشت گل این عطر کمیاب در مستی شیرین عشق وجود دارد."