Abstract:
<P>مدیریت روستایی در ایران از گذشتهء دور تاکنون با چالشهای ساختاری و مسائل و مشکلات عدیدهای روبهرو بوده است.از یک سو،باتوجه به تغییر شرایط و مقتضیات زمانی،دیگر ساختار سنتی اعمال مدیریت در مناطق روستایی قادر به حل و فصل مشکلات این جامعهء تولیدکننده نبود و از دیگر سو،ساختار جدید مدیریت روستایی که مبتنی بر مشارکت مردم در امور و برنامهریزی از پایین به بالا است به دلایل متعدد از جمله غیر بومی بودن و ریشه در بطن جامعهء ایرانی نداشتن نتوانست جایگاه خود را پیدا کند.</P><P> این امر چالش و رویارویی دو شیوهء سنتی و مدرن اعمال مدیریت روستایی را به همراه داشت و جامعه را با نوعی سردرگمی و بیهنجاری روبهرو میساخت.در جستار کنونی ضمن بررسی ریشههای این تعارض از لحاظ تاریخی روند تحولات در مدیریت روستایی کشور ارزیابی میشود. این بررسی در چهار دورهء تاریخی شامل قبل از مشروطیت،از انقلاب مشروطیت تا اصلاحات ارضی،از اصلاحات ارضی تا پیروزی انقلاب اسلامی و دوران پس از انقلاب اسلامی صورت گرفته است.در هر دورهء تاریخی نیز زمینههای اقتصادی-اجتماعی و سیاسی،ساختار مدیریت کلان کشور،وضعیت جامعهء روستایی و ساختار مدیریت روستایی منظور شده است.</P>
Machine summary:
"تحلیل مدیریت توسعه روستایی در سایهء رهیافت مشارکت جهتگیری جدید برنامهء چهارم و توجه کلیدی و اساسی به مقولهء مشارکت نهادینه روستاییان و جوامع محلی در تعیین سرنوشت خود و واگذاری بخشی از اختیارات و وظایف دستگاههای اجرایی به نهادهای محلی و شوراهای اسلامی فرصت مغتنمی را فراهم کرده است تا به توانمندسازی جامعهء روستایی برای پذیرش مسؤولیتهای اجتماعی و اجرایی جدید توجه ویژهای معطوف شود.
2. بعد از انقلاب مشروطیت تفاوت عمدهای در وضعیت ادارهء روستا مشاهده نشد، زیرا پیام مشروطه خواهی از شهرها به روستاها رفت و اگرچه در صدر مشروطیت با الغای رسم تیول و تعدیل مالیات رعیت قدمهایی در بهبود اوضاع برداشته شد،ولی این امور و تغییرات حاصله نه فقط از قدرت مالکان در دهات نکاست،بلکه حتی به تعبیری سبب استحکام آن نیز شد،به قول یکی از نویسندگان ادارهء امور ملکی و مدنی و حکم در جنایات و تقصیرات همه با ارباب و مالک بود و نوعی کنترل اجتماعی شدید از طریق اجبار به اقامت و انجام خدمات اجباری(بیگاری)یا اخراج و تبعید روستاییان از مسکن خود و تصرف اموال آنها اساس حکومت ارباب یا مالک را بر جامعه روستایی تشکیل میداد (آدمیت 4531:221 و 58).
ساختار بخشی و متمرکز دولتی به جامعهء روستایی نیز تسری یافته و مدیریت روستایی را به شدت تحت تأثیر قرار داده به نحوی که دولت برای بسط و گسترش نفوذ خود در مناطق روستایی اقدام به سیاستگذاری،تصویب قوانین،ایجاد سازمانهای روستایی و نهادهای محلی کرده است و این امر ایجاد نهادهای خود اتکا،مستقل و بومی را با تهدیدهای جدی مواجه خواهد ساخت."