Abstract:
این مقاله تغییر سازمانی را از دیدگاهی جدید مورد بررسی قرار میدهد.نگاههای سه گانه مدرن،نمادین تفسیری و پست مدرن به طور متفاوتی به پدیده تغییر مینگرند.در این مقاله سعی شده است که تغییر سازمانی و الگوهای آن،براساس این دیدگاههای سه گانه معرفی شود.
Machine summary:
2)الگوی سطحی تغییر کنتر و همکارانش(1992)،برای بررسی پدیده تغییر در سازمان،نوعی روایت بزرگ ارائه میدهند که نظریههای (به تصویر صفحه مراجعه شود) شکل 1-وضعیت توازن نیروها در مدل کرت لوین روابط سازمان و محیط،ساختار اجتماعی سازمان،و قدرت و سیاست در سازمان را با هم ترکیب میکند.
یعنی براساس تئوری بومشناسی جمیعت سازمانی،تغییر در جمعیتهای سازمانی که برای منابع کمیاب با هم رقابت میکنند،روابط جدید سازمان و محیط را شکل میدهد و سازمانها برای کاهش وابستگی خود به محیط(نظریه وابستگی به منبع)و بقا در محیط(اصل بقای اصلح داروین)،در رشته فعالیتهای خود،تغییرات اساسی ایجاد میکنند.
گالیاردی براساس الگوی خود سه نوع تغییر را مطرح میکند: 1)تغییر ظاهری در این نوع تغییر،استراتژیهای ثانویه به گونهای تغییر میکنند که با استراتژی اصلی و پیشفرضهای بنیادین سازگارند.
پستمدرنیستها این دیدگاه را مورد انتقاد قرار میدهند و کانون و منشاء تغییر را در درون خود سازمان جستجو میکنند.
به عنوان مثال نظریههای مدرنیسم سازمان فرض میکنند که عدم اطمینان محیطی نامطلوب و ناخوشایند است،بنابراین تصمیمگیرندگان سازمان برای کاهش عدم اطمینان محیطی سعی میکنند که (به تصویر صفحه مراجعه شود) شکل 5-الگوی یادگیری در حلقهای در ساختارهای خود تغییراتی ایجاد کنند و خود را با محیط وفق دهند تا بقا یابند.
در واقع این یادگیری دو حلقهای در ارتباط با توسعه ظرفیت سازمان برای حل مشکلات،طراحی سیاستها،ساختارها، سیستمها،و روشها در مواجه شدن با تغییر مداوم در پیشفرضهای پیرامون خود و محیط است و میتواند در سیستمهای سنتی ریشه دواند و آنها را دستخوش تغییرات مورد نظر سازد.