Abstract:
محوریت دلار در اقتصاد جهان و آثار مخرب آن بر زندگی سیاسی - اجتماعی مردم دنیا به یکی از نگرانیهای مهم حوزه اقتصاد سیاسی تبدیل
شده است.
از سوی دیگر، ایالات متحده به عنوان بانی و سردمدار ایجاد تفوق دلار در عرصه جهانی، این تفوق را به مدد استقراض فراوان از منابع خارجی
پیش میبرد. مقاله حاضر، با بررسی این نکات هشدار میدهد که ارائه این روند به تضعیف استانداردهای زندگی مردم جهان منجر خواهد شد.
Machine summary:
"Josh Bivens یابند، هزینههای استقراض ایالات متحده، عواقب اقتصادی وخیمی برای ملت آمریکا خواهد داشت: * بدون بهبود کسری حساب جاری، بدهی خارجی ایالات متحده از 24% کل تولید ناخالص داخلی آمریکا در انتهای سال 2003، به 64% در سال 2014 خواهد رسید.
تأمین مالی این تعهدات طی چند سال گذشته نسبتا بدون عارضه بوده است که دلیل اصلی آن نیز نرخ بهره بسیار پایین است، ولی سیاست گذاران اقتصادی نمیتوانند تا ابد روی این نرخهای پایین حساب کنند و ظرف دهه آینده، عواقب اقتصادی افزایش تعهدات بدهی خارجی ایالات متحده، باعث کاهش شدید درآمد آینده خانوادههای آمریکایی از ناحیه سهام سرمایهای این کشور خواهد شد.
از سال 1987 تا سال 1997، ارزش واقعی، فراگیر و تجاری دلار به صورت متوسط 91 بوده است (در حالی که ارزش آن در سال 1973 معادل 100 بود) و کسری حساب جاری ایالات متحده به صورت متوسط 6/1 تولید ناخالص داخلی بود که اداره کردن آن مشکلی نداشت.
گلدمن ساکس تخمین زده است که کاهش 30 درصدیارزش برابری دلار، برای تثبیت شاخص موقعیت سرمایه گذاری بینالمللی خالص در حد 55% تولید ناخالص داخلی کل ضروری خواهد بود در حالی که مان (2004) چنین استدلال میکرد که کاهش 10 درصدی ارزش برابری دلار در سال، برای حفظ و تثبیت کسری حساب جاری فعلی برای آینده قابل پیش بینیضروری است.
این شاخص اساسا ظرف چند سال گذشته هیچ تغییری نکرده است که نشان میدهد، بسیاری از این ارزها (به خصوص پولهای کشورهایی که دارایبیشترین جریان دو جانبه تجاری با ایالات متحده هستند) به شدت توسط مقامات پولی کشورهایمربوطه کنترلشوند و هدف آشکار این کنترل، حفظ قدرت رقابت آنها در بازارهای آمریکاست."