Abstract:
با سست شدن بنیاد خانواده در غرب و پذیرش طلاق به عنوان یک امر عادی، طلاق به عنوان
یک صنعت پردرآمد در جوامع غربی مطرح شده است. صنعتی که بازیگران اصلی آن دادگاههای
خانواده، مراکز خصوصی نگهداری کودکان طلاق، مراکز مشاوره، وکلا و قضات، واسطهها،
کارشناسان مسائل اجتماعی، روانشناسان و در نهایت، نیروهای پلیس میباشند. نویسنده
این مقاله معتقد است که در سایه بیتوجهی دولتها به حفظ پیوند خانواده،
اردوگاههای خانواده که بقای خود را در سایه بقای طلاق جستوجو مینمایند، با ممنوع
نمودن هرگونه انتقاد از خود و برقراری مجازات سنگین، تداوم فعالیت خود را تضمین
نموده اند.
Machine summary:
"در اکثر طلاقها به مسائلی نظیر عدم وجود تفاهم و یا عشق و همچنین تمایل به پایان زندگی مشترک اشاره میگردد؛ اما باید دانست که آثار سوء طلاق بر روی کودک و در سطح جامعه نیز باید در این امر مورد توجه قرار گیرد.
اما چرا امروزه انتقاد از دادگاهها، در بسیاری از کشورها جرم تلقی میشود؟ و چرا والدینی که از دادگاههای خانواده انتقاد کنند، مورد بازخواست و تعقیب قضایی و جریمه بدل از حبس قرار میگیرند؟ برای درک پاسخ این سؤالات، باید نگاهی به جنبههای مختلف این صنعت بیاندازیم، صنعتی که مهمترین پیش برنده مالی آن، مراکز «حمایت از کودکان طلاق» محسوب میگردد.
اما من معتقدم که یکی از وظایف دولتها باید حراست از بنیاد خانواده باشد؛ چرا که اگر شما معتقدید، سیاستهای کنونی طلاق در جامعه ما مناسب هستند، باید این مطلب هم به جوانان یادآوری گردد که ازدواج برای آنها هیچگونه امنیتی به وجود نخواهد آورد."