Abstract:
رثا بهعنوان یکی از اغراض مستقل شعری،از گذشتههای دور نقشی پررنگ بر صفحهء شعر شاعران داشته است.رثا رهآورد تجربهء عاطفی شاعر و ترجمان شرایط اجتماعی،فرهنگی و اعتقادی جامعهء اوست و شاعر در آن،سوگ و سوزهای درونی خویش را در غم فراق ابدی عزیزان خود به نمایش میگذارد.رثا به سه دستهء«ندب،تأبین و عزا»تقسیم میشود و از اغراض پرکاربرد شاعران عصر جاهلی و آینهء اعتقاد و نگرش آنان نسبت به مسئلهء مرگ است.
Machine summary:
بهعنوانمثال،«مهلهل»نیز درخلال مرثیهاش-آن زمانکه به تأبین برادرش روی میآورد-به وجود صفاتی که در قالب ابیات زیر میآید، به برادرش فخر میورزد: کلیب ای فتی عز و مکرمة تحت الصفاة اذا یعلوک سافیها نعی النعاة کلیبا لی فقلت لهم مالت بنا الأرض أو زالت رواسیها الحزم و العزم کانا من صنیعته ما کل آلائه یا قوم أحصیها الناحر الکوم ما ینفک یطعمها و الواهب المئة الحمرا براعیها (شیخو،1991 م،ج 1،ص 661)21 درهم تنیدگی انواع سهگانهء رثا نهتنها در عصر جاهلی،بلکه در صدر اسلام نیز شایع و رایج بود با این تفاوت که تأبین در مرثیهء دورهء اسلامی به دور از تعصب کورکورانه است و شاعر در بیشتر آنها به ذکر صفاتی چون خداپرستی مرثی،تبعیت وی از رسول گرامی(ص)،صبر و پایداری در راه اسلام و...
ازجملهء این مرثیهها،سرودهایست از آن«مهلهل بن ربیعه»شاعر نصرانیمذهب که وی رثای خود را با این بیت آغاز میکند: یعیش المرء عند بنی أبیه و یوشک أن یصیر حیث صاروا (ابو ناجی،ص 07)71 اما این نکته نباید فراموش گردد که منشأ بیشتر این حکمتها چیزی جز تجربهء شخصی شاعر نیست و درواقع بیشتر مرثیهسرایان جاهلی سعی دارند تا با تفکر در مصیبت دیگران خویشتن را آرام کنند؛مثلا خنساء برای تسلای خویش در عزای برادرش میسراید: و لولا کثرهء الباکین حولی علی إخوانهم لقتلت نفسی (البستانی،صص 58-48)81 ولی با نگاهی به مرثیههای صدر اسلام درمییابیم که حکمت تجربی در این دوره به تفکر فلسفی مبدل میگردد.