Abstract:
با گسترش شهرنشینی و بیشتر شدن تعداد شهرنشینان از ساکنان روستاها، مردم ساکن در
شهرها با مشکلاتی مختلف در حوزههای فرهنگی و اجتماعی و زیستمحیطی دست و پنجه نرم
میکنند. نویسنده که خود در یک روستای کوچک به دنیا آمده است، با یادآوری ویژگیهای
انسانی و ارتباطی زندگی در روستاها و شهرهای کوچک، معتقد است که برای زندگی در
شهرهای بزرگ، نباید ساکنان روستاها و شهرهای کوچک را فدا نمود. چرا که با سوق یافتن
همه امکانات و ظرفیتهای پیشرفته به شهرهایی بزرگ و غولپیکر، آینده زندگی در سایر
مناطق، درهالهای از ابهام قرار گرفته است.
Machine summary:
"اما مشکل این است که ظرفیتهای بالقوه شهرهای کوچک به سختی شکوفا میگردد.
امروزه بیش از گذشته این نیاز حس میشود که والدین به فرزندانشان بیاموزند که الگوی کهنه موجود در مورد ساکنان شهرهای کوچک و روستاها، به هیچ وجه شرمآور نیست.
البته صحیح است که زندگی در شهرهای کوچک، مشکلاتی نیز دارد.
زندگی در این شهرها با موانعی به ویژه در حوزه حفظ حریم خصوصی افراد روبهروست، اما مطمئنا این نگرانی مهمی نخواهد بود.
من برای کسب استقلال در زندگیام، شهر کوچکم را ترک کردم، اما اینک دریافتهام که باید همه جزیی از جامعهای بزرگتر باشند و این به معنای وابستگی نخواهد بود.
البته این ویژگیها یک ایدهآل گرایی ذهنی نیست، بلکه جزیی از حقایق روزمره زندگی در شهرهای کوچک و یا روستاها است.
اما هماینک دریافتهام که آنچه از دست دادهام، احساس همدلی و داشتن ارتباطات دوستانه و نزدیک انسانی با دیگران میباشد، مفاهیمی که آنها را تنها در شهرهای کوچک میتوان یافت."