Abstract:
در همه فرهنگها و تمدنها، موضوع اقتصاد به چشم میخورد که بیانگر اهمیت این امر است.
تأمین معاش، از یک طرف با ساحت معنوی بشر ارتباط دارد و از طرف دیگر با حقوق سایر افراد. به همین
جهت، هم مکاتب الهی و هم مکاتب انسانی، به این مسأله پرداختهاند.
در کتابی که خلاصه آن را پیشرو داریم، مقایسهای بین اقتصاد اسلامی و لیبرالیستی، صورت گرفته است.
Machine summary:
"گروهی برای تعیین ابعاد فلسفه اخلاق و اقتصاد، روشهای زیر را پیشنهاد کردهاند: 1ـ نیاز و مطلوبیت، از مفاهیم بنیادین تئوریهای اقتصادی است که بر ذهنیات رفتارگر اقتصادی اشاره دارد و گزارههای اخلاقی که بازتابی از ابعاد معنوی انسان شمرده میشود، از عوامل مهم مؤثر بر این ذهنیات است.
اجزا و عناصر اقتصادی به سه نوع عمده، تفکیک میشود: 1ـ رفتارگران اقتصادی (شرکت کنندگان در نظام اقتصادی)؛ 2ـ منابع طبیعی و اموال؛ 3ـ الگوهای رفتاری؛ با توجه به این تعریف، نظام اقتصادی عبارت است از مجموعهای از الگوهای رفتاری که شرکت کنندگان در نظام را به یکدیگر و به اموال و منابع پیوند میدهد و بر اساس مبانی مشخص، در راستای اهداف معین به صورت هماهنگ برای کسب بیشترین موفقیت اقتصادی سامان یافته است.
توحید در مطلوبیت و توحید در اطاعت از شاخههای توحید عملی است که از رهگذر آشنایی با آنها، مبانی ساختار انگیزشی فرد در نظام اقتصادی اسلام و نیز توجه کامل این نظام به ابعاد غیر مادی انسان در کنار عنایت به نیاز مادیاش آشکار میشود.
در این باره به دو جهت عمده میتوان تمسک جست: 1ـ عوامل تولید از نظر نظام اقتصادی اسلام که به صورتهای زیر رتبهبندی میشوند: الف) کار دارای سه امتیاز است: فرد، سود، مصونیت از زیان؛ ب) سرمایه که یک امتیاز دارد: سود همراه شرکت در زیان؛ ج) ابزار تولید که از یک امتیاز یعنی فرد (مال الاجاره) برخوردار است.
قرآن کریم، برای ایجاد انگیزشهای فردی در جهت تحقق منافع، گروه مؤمنان را به منافع شخصی اخروی فراخوانده است و آموزههایی چون «قرض» و «اشتراء» از میان رفتارهای انسانی در معامله کردن و منفعتطلبی را به ذهن میآورد و در پرتو رفتار انفاق در راه خدا منافع جمع به بهترین شکل تأمین میشود."