Abstract:
خاورمیانه یکی از پرالتهابترین عرصههای منازعات سیاسی و فرهنگی در جهان است . آنچه در عراق، فلسطین، افغانستان و منازعه ایران و امریکا شاهد آنیم، شواهدی دال بر این ادعا است. این ماجرا علتهای مختلفی دارد. نگارنده یکی از علتهای عمده این واقعیت را تعارض بین دو جریان، یکی تلاش ایالات متحده برای پیشبرد سرکردگی جهانی و دیگری مقاومت لایههای درونی جوامع این منطقه در برابر سلطهجویی ایالات متحده، با رجوع به مظاهر فرهنگی خود، تحلیل کرده است. پیجویی استراتژی امپراتوری مآبانه ایالات متحده بعد از جنگ سرد و واکاوی ریشههای بنیادگرایی دینی در صفآرایی علیه سلطه، به نام بازگشت به اسلام به عنوان راه نجات، محور این تجزیه و تحلیل را تشکیل میدهد. نگارنده ریشه این هر دو را در جهانی شدن شتابان اقتصاد بازجسته است، با این دعوی که جهانی شدن از یک سو، ایالات متحده را به عنوان بزرگترین اقتصاد دنیا به کنترل بر جهان برای مهار نیروهای جهانی شدن به منظور مقابله با مخاطرات احتمالی ترغیب میکند و از سوی دیگر مقاومت مردم را در پارادایم نسبیت فرهنگی به سوی شالودههای فرهنگ دینی سوق میدهد. سرخوردگی از تجارب سکولار در دوره نخستین دولتهای پسا استعماری و ناخورسندی از غرب به عنوان الهامبخش سکولاریسم از یکسو و منشا ستم ملی از سوی دیگر از عوامل تشدید گرایشهای بنیادگرایی دینی است. این بنیادگرایی طیف وسیعی را از صورتهای متعادلتر تا خشونتهای کور (نمونه عراق ) دربر میگیرد. در چنین معارضهای تند روان هر دو طرف از گفتمانهای توجیهی دینی بهره میگیرند.
Machine summary:
"کلید واژهها: سرکردگی،هویتخواهی،نوزایی اسلامی،بحران نوسازی،دین صلیبی،جنگ مقدس،بنیادگرایی اسلامی،بحران سکولاریسم (1)دانشیار دانشگاه مطالعات خارجی هانکوک dal seung yu,associate professor,hankuk university of foreign studies ááthis work was supported by hankuk universtiy of foreign studies research fund of 2008" پرسش اصلی پرسش این مقاله این است که دلیل عمده التهاب سیاسی در خاورمیانه و پیدایش طیفهای گوناگون بنیادگرایی با مظاهر مختلی از خشونت سیاسی چیست؟فرضیه این مقاله آن است که استراتژی امپراتوری مآبانه ایالات متحده برای سلطه بر این منطقه مقاومت لایههای درونی جوامع خاورمیانه را برمیانگیزد و این مقاومت اکنون،با توجه به شرایط جهانی شدن و تجربههای تاریخی مردم،شکل هویتخواهی و رجوع به فرهنگ دینی میگیرد و جلوههایی از نوزایی اسلامی،اسلام سیاسی و بنیادگرایی دینی را تولید میکند.
محور استدلال مقاله این است که با توجه به وقوع تحولات تازه در عرصه جهانی،از جمله جهانی شدن شتابان،ورود نیروهای جدید به عرصه اقتصاد جهانی و همچنین فروپاشی نظام دوقطبی،استراتژی ایالات متحده چرخش مهمی به سوی سلطه امپراتوری مآبانه،با مضمون یکجانبهگرایی و مداخلهجویی هرچه بیشتر،پیدا کرده است.
این استراتژی از جمله متضمن بسط سلطه ایالات متحده در خاورمیانه برای تسلط بر منابع انرژی جهانی و ایجاد دگرگونیهای داخلی در دولتهای منطقه در جهت تغییرات مورد نظر دولت آمریکا است.
خاورمیانه از جهت دیگری نیز جایگاه خاصی در ملاحظات سیاسی غرب دارد و آن محافظت از امنیت اسراییل است که هم پایگاه استراتژیک ایالات متحده در منطقه است (chomsky,1999) ، و هم به واسطه نفوذ لابیهای یهودی در سیاست امریکا مورد توجه خاص دولتمردان غرب،به ویژه ایالات متحده،است."