Abstract:
یک رابطه بین فرهنگی مؤثر،واقعگرایانه و بیعیب و نقص میتواند به بهبود تفاهم میان فرهنگی منجر شود و به نظر میرسد که بسیاری از ناکامیها در همکاریهای بین فرهنگی و حل منازعه با مشکلات ارتباطی و تفاوتهای فرهنگی در ارتباط است.به بیان دیگر استقرار یک رابطه مؤثر و مناسب بر پایه حسن نیت و یک تفاهم فرهنگی دو سویه میتواند بسیاری از نزاعهای ملی و بین المللی را حل کند. چنین موضوعی زمانی بحرانیتر،حساستر و سرانجام پیچیدهتر خواهد بود که نزاعی میان افراد یا نمایندگان حکومت یک کشور کمتر توسعهیافته و یک کشور توسعهیافته،به ویژه در میان کشورهای غربی درگیرد.در عمل،«نظم»امروز جهان در حال زوال است و بحرانهای اجتماعی،اقتصادی و سیاسی بیسابقهای در آن به وجود آمده است که از طریق ابزارهای سنتی قابل حل نیست.این بحرانها را تنها میتوان از طریق ایجاد یک«نظم جهانی»جدید از میان برداشت. این مقاله قصد دارد تا به ایجاد تدابیری در جهت یک تفاهم میانفرهنگی و توسعه نظام حکومتی (در مورد ایران،اصلاحات حکومتی)کمک کند،به نحوی که به یک همکاری متقابل در جهت تغییر منجر شود؛که اگر چنین شود،تا هدف راه زیادی باقی نخواهد ماند. به نظر میرسد بسیاری از ناکامیها در جهت همکاریهای بین المللی و حل منازعات به مشکلات ارتباطی و تفاوتهای فرهنگی مربوط میشود.به بیان دیگر ایجاد یک ارتباط واقعگرایانه،شایسته و مؤثر بر پایه تفاهم فرهنگی و حسن نیت میتواند بسیاری از مناقشات ملی و بین المللی را حل کند.این موضوع زمانی بیش از بیش حاد و حساس و بالاخره پیچیده جلوه میکند که اختلاف بحثانگیزی میان افراد یا نمایندگان حکومتی ملتهای توسعهیافته،مخصوصا جوامع غربی و ملتهای کمتر توسعهیافته ایجاد شود.
Machine summary:
"مهمترین پرسشی که باید در مورد ارتباط و موانع فرهنگی پرسیده شود،این است که آیا میتوانیم فرهنگهای معاصر دیگر را بر پایه شناخت و احساسی که در مورد گذشته خود داریم،بشناسیم؟ با وجود آگاهی فعلی ما از موانعی که در راه یک ارتباط بین فرهنگی موفق در سطوح بین المللی وجود دارد،متأسفانه هنوز زمانی که متخصصین یا نمایندگان ملتهای مختلف برای بحث درباره برخی مسائل با هم ملاقات میکنند،توجه درخوری به راهحلهای مشکلات بین المللی نشان داده نمیشود،این نشان میدهد که ارتباط مؤثر میان فرهنگها مستلزم پذیرش تفاوتها و تحمل فرهنگی است.
شاید اصول زیر بتواند نوعی از همسویی را روشن کند: بالا رفتن آگاهی و شناخت ما از فرهنگ خودمان؛ وقوف بیشتر به رفتارها و احساسات خود در برابر مردم یک کشور خارجی و برعکس؛ شناخت بهتر از محیطهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی فرهنگهای خارجی و تأثیر آنها بر رفتار فردی؛ دستیابی به هوشیاری بیشتر و به رسمیت شناختن تشابهات و تفاوتهای میان فرهنگهای مختلف؛ توسعه تخصص مقایسهای و ارتقای مهارتهای تعاملی و ارتباط بین فرهنگی؛ توسعه مهارتهای تحلیلی،حل مسئله،تفکر انتقادی و مهارتهای کلی ارتباطی.
برخی از کشورها در جهتگیریهای خود نسبت به کشورهای دیگر فردگراتر هستند و این افراد ممکن است در رابطه بین فرهنگی پذیرفته نباشد و میتواند منجر به ایجاد سوء تفاهم میان آنها شود.
مورد ایران نشان میدهد که ارتباط بین فرهنگی درست و واقعگرایانه به اضافه آشنایی با زبان،اقتصاد،نظامهای سیاسی و حکومتی کشور میزبان برای موفقیت در پروژههای توسعه،پیشگیری از منازعه و بالاخره هموار کردن راه برای بهبود و ارتقای کیفیت زندگی لازم است."