Abstract:
شخصیت روانی،اجتماعی و فرهنگی جوانان جامعه از منابع فرهنگی مختلف مانند نهاد آموزش و پرورش،رسانههای جمعی،خانواده و شبکهء دوستان تأثیر میپذیرد.نهاد آموزش و پرورش و رسانههای جمعی تقریبا از فرهنگ یکسان پیروی میکنند؛ولی خانواده دارای فرهنگ متفاوت بوده،جایگاه آن نسبت به دیگر نهادها در ساختن شخصیت فرزندان مهمتر است.تفاوتهای فرهنگی را میتوان در عرصهها و زمانهای مختلف زندگی روزمرهء خانوادهها رؤیت کرد.از سویی،مردسالاری یا زنسالاری یا فرزندمحوری و از سوی دیگر،وجود یا عدم وجود ارتباطات محاورهای،گفتوشنودها،مذاکرات و مشاورهها و راهنماییها از عوامل تفاوتزا در خانوادهها هستند.وجود این عناصر و عوامل،در شیوههای مختلف فرزندپروری والدین متبلور میشود. به کمک روش کیفی از نوع مردمنگاری و مصاحبه با تعدادی از والدین و جوانان،تلاش شده است تا به شیوههای فرزندپروری والدین و تأثیر آنها بر چگونگی شخصیت روانی،اجتماعی و فرهنگی جوانان پرداخته شود.بخشی از نتایج این پژوهش کیفی حاکی است که شیوههای دموکراتیک و آزادی والدین در تولید فرزندانی با ویژگی شخصیتی خالق یا بازیگر بسیار موثر است؛درحالیکه شیوهء مستبدانهء تعدادی از والدین،فرزندانی مجری به بار میآورد.
Machine summary:
"-استبداد غیرمستقیم شرطی در این حالت والدین به صورت آگاهانه محیط خانواده و فرزندان خود را کاملا زیر نظر میگیرند؛به گونهای که دنیای فرزندانشان(از نظر فکری یا عملی)به محیطهایی محدود شود که والدینشان برای آنها آماده کرده و در نظر گرفتهاند و ظاهرا والدین رفتاری کاملا آزادانه با آنها برقرار میکنند؛ولی اگر فرزندان پا را از محیطهای معین و ترسیم شده بیرون نهند،طبیعتا متوجه چهره و رفتار استبدادی والدین میشوند؛به عنوان نمونه،مادری بود که حتی رفتوآمد فرزندان خود اعم از دختر و پسر را به مدرسه و محیطهای ورزشی،(سوار بر وسیلهء نقلیهء شخصی)کاملا تحت نظر داشت.
دو محقق فرانسوی در تحقیقی جالب که دربارهء نوع رابطهء والدین و چگونگی شخصیت فرزندان انجام دادند،به این نتیجه رسیدند که رابطهای تنگاتنگ بین آزادی و استبداد و چگونگی شخصیت فرزندان وجود دارد؛به این معنی که فرزندانی که حالت درونی دارند(درونگرا هستند)،یعنی پیشرفتها و شکستها را حاصل کار و تلاش و محاسبهء خود میدانند،به خانوادههایی متعلق هستند که رابطهء آزادی در آنها حاکم است.
باید به این نکته توجه داشت که نهاد آموزش و پرورش،رسانهها،شبکهء دوستان و اجتماع بر چگونگی شخصیت اجتماعی و فرهنگی فرزندان بیتأثیر نیستند؛اما به نظر میرسد که اولا میزان این تأثیرات کمتر از تأثیرات خانواده است؛ثانیا خانواده نیز ممکن است تحت تأثیر رسانهها(هولاب،8731)و اجتماع قرار گرفته،به صورت کانالی برای انتقال ارزشهای فرهنگی رسانهها و جامعه بر فرزندان عمل کند؛بنابر این رفتار و روش والدین موجب میشود که وضعیت روانی،اجتماعی و فرهنگی فرزندان به گونهای ساخته شود که در آینده،در جامعه موثر واقع شوند یا آنکه نسبت به جامعه بیتأثیر و بیاعتنا باشند."