Abstract:
آزادی و عدالت دو اصل و واقعیتی است که صورت و سیرت هرگونه نظام سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، وابستگی تمام به سطح و سقف همنشینی و همیاری آن دو دارد. به ویژه در جهان فرو پیشرفتهی امروزی همنشینی عدالت و آزادی بسیار ضروری و حیاتی مینماید. در این نوشتار تلاش بر آن بوده که ساز و کار نسبت آزادی و عدالت با توجه به اندیشههای استاد مطهری باز نمایانده شود. برای این مهم نخست معنا، ماهیت و ریشهی آزادی و فرق آزادی در انگارهی مطهری با آزادی در مکتب لیبرال به تحلیل در آمده و سپس لوازم و برایندهای این جستار به تفصیل بازگو شده است. و عین همین مراحل و نگاه در باب عدالت نیز دنبال گردیده است و دردرون و تمامی مراحل جستار از آغاز تا پایان نسبت آزادی و عدالت تبیین و تشریح شده است. تبیین و ترسیم نسبت یاد شده همانا به وسیلهی نظمهای ویژهای اجتنابی، کمکی و حمایتی بازگو شده است. بدین معنا که عدالت به زایش نظم کمکی، حمایتی - حفاظتی و حتی اجتنابی میانجامد، آزادی مستلزم و برابر با نظم اجتنابی است. با بیان مشخصات کارکردی و ساختاری هر یک از نظمها، نخست نسبت و چگونگی همنشینی و همیاری آنها روشن میشود و سپس و به تبع آن، درهم تنیدگی و نسبت آزادی و عدالت بازگو میشود که در نهایت این نتیجه به دست میآید که عدالت به وسیلهی زایش سه نظم یاد شده، اولا آزادی را عادلانه میسازد؛ ثانیا فراگیر و همگانی بودن آن را تأمین میکند و از بازگشت به ضدش باز میدارد؛ ثالثا تساوی و برابری حق آزادی را پایندان و توسعه میبخشد.
Machine summary:
"اینکه آن آرزو و خواست به خوبی یا به بدی میانجامد و چه پیامدهایی بر شخصیت روحی و روانی او میگذرد کاری ندارد؛ آنچه مهم است دنبال نمودن آرزوهای افراد از جانب خودشان میباشد، و دقیقا همین رویه لیبرالیسم به تناقض درونی در آن انجامیده است، چون از جانبی باید در نظم لیبرال قانون گذاری صورت بگیرد، و از سویی ضرورت قانون و قانونمندی جهت فراهم آوری بهترین و آرامترین زندگی میباشد، و از طرف دیگر با توجه به مبانی لیبرالیسم، یعنی آزادی فردی (آزادی منفی)، هیچ دستور و تصویری، خوب یا بد، برای زندگی انسانها نمیتوان عرضه نمود، چون به ایجاد مانع فراروی آرزوها و از پیش معین ساختن خواستها و آرزوها میانجامد که لیبرالیسم این را برنمیتابد.
به این ترتیب عدالت برای سامان دهی حقوق حیات اجتماعی و حوزهی عمومی سه نظم کمکی، حمایتی و اجتنابی را با هم و همزمان لازم دارد و آن را پدید میآورد که افراد و نهادها به طور متقابل به فعالیتهایی میپردازند که برایند و بازخورد آن کمک یکدیگر برای برخوردار شدن همگان از حقوق و مزایا و عوامل حیاتی، و حفاظت از حقوق، اندوختهها و دستاوردها و نیز دوری از محروم نمودن دیگران از مزایا و سهام زیستیشان میباشد.
اما همین عدالت در نظم خود ساختهاش، یعنی نظم کمکی و حمایتی، تکلیف و وظیفهی حمایت - حفاظت ونیز کمک کردن به فعال شدن فعالیتهای استحقاق آور و برخوردار شدن از خیرات را یکسان و برابر در جامعه تولید و توزیع نمیکند، چون در این صورت نابرابری و فاصلهی برخورداریهای صنعتی، ثروتی، آموزشی، بهداشتی، امنیتی و حقوقی جوامع و افراد پیوسته بیشتر و بیشتر میگردد و به انحصار و تمرکز عوامل و منابع حیاتی یاد شده در دست جمعی محدود (افراد یا کشورها) میانجامد."