Abstract:
حجاب یک اصل فقهی و ضرورت دینی است که برای زنان مسلمان مقرر شده و استثنائاتی دارد. در این نوشتار ابتدا قاعده اولیه حجاب از دو جهت مورد بررسی قرار میگیرد. یکی از جهت مقتضای «ادلهای» که دربارة اصل وجوب حجاب است و دیگری از جهت مقتضای «اصول عملیه»، که باید در موارد شک به آن رجوع شود. از آنجا که بیحجابی دارای مفسده است برخی از فقها اصل عملی در حجاب را احتیاط میدانند و برخی دیگر به اصل برائت استناد میکنند. یکی از موارد استثنا «بردگان» است که در ضمن بحث این سؤال مطرح میشود که آیا حکم بردگان را میتوان به خدمتکاران خانوادگی و فرزندخواندگان سرایت داد؟ مورد استثنائی دیگر، «خواجگان» است که از نظر برخی فقهاء از مصادیق «غیراولی الاربة من الرجال» شمرده میشوند و بحث دربارة آنها در فقه اسلامی، هم از جهت موضوع و حکم با چالشهای فراوانی روبرو است.
Hijab is a jurisprudential principle and a religious necessity proposed for Muslim women، though it has exceptions too. In this paper، first، the primary principle of hijab is studied from two aspects: one، the advisability of the arguments for the obligation of hijab; two، the advisability of practical principles to which one has to refer when in doubt. Since disregarding hijab results in corruption، some jurisprudents consider the practical principle as a discretion whereas others rely on the principle of barā’a [distance]. An exception is the case of slaves and the question is whether one can consider the slaves as servants and adopted children. Another exception is the case of emasculated men، which is very controversial among jurisprudents.
Machine summary:
"3-1) تحلیل بنابراین آیه جلباب اگر به عنوان مبنای استنباط قاعده در زمینة حجاب قرار گیرد، نتایج ذیل بدست میآید: 1-3-1) حجاب از تکالیفی است که برای زنان مسلمان مقرر شده است، در این آیه، علاوه بر خانوادة پیامبر (ص)، نساء المؤمنین مخاطب قرار گرفته و از آنان خواسته شده است که از پوشش کامل و سراسری (مثل چادر یا عبا) استفاده کنند، با توجه به اختصاصی بودن خطاب آیه، نمیتوان مفاد این حکم را شامل زنان غیرمسلمان دانست، البته در آیه سورة نور نیز این اختصاص وجود داشت: «قل للمومنات یغضضن من ابصارهن» لذا روشن است که این گونه تعبیرات خاص نسبت به مسلمانان را نمیتوان به کفار تعمیم داد.
از جمله ایرادات، این است که در آیه «طوافون علیکم» قرینهای وجود دارد که نشان میدهد موضوع حکم، مقید است و شامل هر کسی نمیشود که در خانه خدمت کند، این قرینه، تفصیل و تفاوت، بین کودکان قبل از بلوغ و بعد از بلوغ است، در آیه تصریح شده که کودکان بالغ، باید در تمام ساعت روز، برای ورود به اطاق والدین، استیذان کنند و نسبت به آنها استثنائی وجود ندارد، این در حالی است که کودکان بالغ نیز تا وقتی زندگی مستقل، تشکیل ندادهاند، از مصادیق «طوافون علیکم» بوده و از نظر کثرت تردد و فراوانی رفت و آمد با زمان قبل از بلوغ خود، فرقی ندارند، لذا از تفاوتی که در آیه شریفه مطرح شده، این گونه استفاده میشود که «طوافون علیکم»، «جزء العلة» برای حکم است و با ضمیمه شدن بردگی یا کودکی قبل بلوغ حکم بر آن مترتب میشود و گرنه به صرف آمد و شد زیاد نمیتوان، شخص را مصداق استثنا از استیذان دانست."